دیو سیل  در دیار ‌ رستم

گفت‌وگو با تعدادی از سیل‌زد‌گان سیستان و بلوچستان

دیو سیل در دیار ‌ رستم

انگار نه انگار كه تا همین دیروز، روستا و زمین كشاورزی وجود داشته است. حالا تا چشم می‎بیند، آب است و آب، در برخی نقاط، درختان سرشان را از آب بیرون آورده‌اند تا نفس بگیرند. سقف خانه‎ها هم در بعضی از جاها پیداست. حالا آن جاده‌ای كه شبیه به ماری زخم‎خورده پر از چاله و ترك‌ از میان دشت‌ها و كوهستان‎ها راه باز می‎كرد و می‎رفت هم نیست. همه خفه شده‎اند. سیل، حالا زخم گذاشته روی برخی خانه‏های گلی، حالا دیوار خانه‌ها ترك خورده‌اند، سقف‏های چوبی ریخته است و محصولات كشاورزی زیر پای سیل له شده است. این روایت سیل سیستان و بلوچستان است. روایت مظلومیت مردمی كه سیل یك‌شبه به آنها حمله كرد و زخمی عمیق‎تر از محرومیت و كمبود زیرساخت‌ها بر دلشان گذاشت.

سیل مهمان شوم ز‌‌وج جوان
نوید جت - 24 ساله - معلم - روستای عوركی

 نوید می‌گوید این ماجرای تلخ تا مدت‏ها در ذهنش خانه خواهد كرد. او كه تازه دو ماه از شروع زندگی مشتركش می‎گذرد، روز 21 دی‎ را تا ابد به عنوان تاریخی نحس به یاد می‌سپارد. نوید حتی لحظه حادثه را هم به خاطر دارد؛ لحظه‎ای را كه آب طغیان كرد و وارد خانه‎اش شد و حتی جهاز تازه‌عروسش را از بین برد. نوید آن لحظه را به وضوح به یاد دارد: «هنوز آفتاب غروب نكرده بود كه آب راه باز كرد و آمد داخل خانه.» نوید می‎گوید هم او و هم همسرش غافلگیر شدند و سریع خانه را ترك كردند. نوید تعریف می‏كند، آب تا نیم متر بالا آمد و تمام وسایل خانه را خراب كرد. موكت‌ها و فرش‎های نو رفتند زیر آب و وسایل برقی همه سوختند. شب كه شد، همه پناه بردند به خانه همسایه‎ها. همسایه‏هایی كه خانه‏شان مانند نوید نه در مكان‌های كم‎ارتفاع بلكه روی تپه ساخته شده بود.  معلم جوان می‎گوید حالا چند شبی است كه سربار همسایه‏ها شده‎اند و زندگی‌شان بند محبت هم‏روستایی‎هاست. خرابی وسایل خانه و جهیزه، اما تنها آسیب‎هایی نیست كه به این تازه‌داماد وارد شده است؛ همه زمین‎های كشاورزی او هم زیر آب رفته است تا شغل دوم نوید هم تقریبا از بین برود. زمین‎هایی كه او ماه‏ها، زیر گرمای تابستان در آنها عرق ریخت‌، بیل زد‌ و كار كرد تا موز، كنار، پیاز و گوجه بكارد؛ زمین‌هایی كه حالا هیچ چیز ازآنها باقی نمانده است. هرچند خسارت‌های مالی به او زیاد است، جت اما باز هم شاكر است:‌ «به هیچ كدام از اعضای خانواده‎ام آسیب جانی وارد نشده است و برای همین هم باید شاكر باشیم.» نوید می‎گوید خانه بسیاری از هم روستایی‎هایش تخریب شده است. از 280خانواده‎ای كه در روستای عوركی زندگی می‎كنند، تمام خانه‎های گلی كه در پایین دست روستا و نه در تپه‎ها قرار دارند، تخریب شده است. نكته مهمی كه نوید به آن اشاره می‎كند، بی‎برنامگی در كمك‎رسانی‎هاست. تا چند روز پیش كه راه‏ها بسته بود، كسی نمی‎توانست وارد روستای آنها شود، اما حالا، یك روزی می‎شود كه نیروهای مردمی وارد منطقه آنها شده‌اند. او توضیح می‎دهد: «مدیریت درستی در توزیع كمك‎رسانی‌ها وجود ندارد. در این مواقع باید از شورایاری روستا كمك گرفته شود، نیروهای مردمی اما از آنها كمك نمی‌گیرند و اجازه دخالت به آنها را هم نمی‌دهند.» همین شده كه بسیاری از كمك‌ها به افرادی می‎رسد كه نیازی هم به كمك‌های مردمی ندارند.


جاده آسفالته و سیل‌بند
محمد نقش درخشیده - 29ساله - معلم - پیرسهراب

 روز پنجشنبه بود كه بعد از چند ماه بی‎بارانی، خداوند باران رحمتش را نثار منطقه دشتیاری كرد. باران رحمت الهی، چند روزی بی‌وقفه بارید تا این كه روز شنبه، همه چیز تغییر كرد. پیرسهراب كه نسبت به دیگر شهرها و روستاهایش در نقطه بالاتری قرار دارد، در محاصره باران و سیل قرار گرفت. راه‎های ارتباطی به طور كامل از بین رفت و این آب بود كه دیده می‌شد. محمد نقش توضیح می‎دهد منطقه پیر سهراب درواقع در ارتباط با سه نقطه سیل‏زده یعنی دشتیاری از چابهار، بنت از نیك‌شهر و زرآباد از كنارك است و با وجود محاصره شدن و در آب ماندن، مثلث ارتباطی با این سه منطقه هم به طور كامل از بین رفت. او توضیح می‏دهد:‌ «منطقه پیر سهراب، آسیبی ندیده است، اما این روستاهای عوركی، ظهراب، تركانی، دج ها، جنگار، رادودج، خوشمب، زیردان، چیلسر، اورعی، دلگان‌ها و سندها هستند كه سیل به آنها آسیب رسانده است.» سیل هم خانه‏ها و هم زمین‎های كشاورزی و باغات این روستاها را به طور كل تخریب كرده است. به جز این، درخشیده توضیح می‎دهد دام‏های روستاییان هم در سیل ناپدید شده‌اند و برای افرادی كه تنها منبع درآمدش، زمین‌های روستایی ‎ و دام‎هایش هستند، چه چیز دیگری اهمیت دارد؟ داستان محاصره در پیرسهراب اما تا امروز ادامه داشت. مردم هیچ راه ارتباطی نداشتند و این سوپرماركت‎های شهر بودند كه مواد تغذیه آنها را مهیا می‎كرد. هرچند محمد نقش می‏گوید: «دیروز صبح با فروكش كردن آب، یك راه باریك باز شد.» تنها راه ارتباطی حالا همین راه باریك است. راه عبوری كه البته تنها با خودرو‎های جك‏دار امكان تردد در آن وجود دارد. درست است كه آب به درون روستا نفوذ نكرده است، اما این دلیل نمی‎شود آسیبی هم وجود نداشته باشد. تمام زمین‎های كشاورزی زیر آب رفته‏اند و تمام محصولات مردم یعنی، پیاز و موز از بین رفته‌اند؛ یعنی تنها منبع درآمد مردم. محمد نقش اما ناراحت و نگران محصولات كشاورزی نیست. او از مشكل بزرگ مردم سیل‌زده می‌گوید؛ از راه عبور نداشتن، از زیرساخت‌هایی كه وجود ندارد و می‏گوید:‌ «حالا همه از نیازهای ما می‎گویند. از این كه برایمان غذا و لباس بفرستند. ما هیچ كدام از اینها را نمی‎خواهیم. ما راه مناسب، جاده آسفالته و سیل‎بند می‌خواهیم.» نیازهایی كه نه در این سه چهار روزه سیل، بلكه در مدت زمان طولانی با برنامه‎ریزی و مدیریت مناسب قابل دستیابی است.



راه‌های در راه مانده
شهین اربابی -‌50 ساله- نیروی داوطلب - زرآباد

 خانم اربابی ‌یكی از اهالی شهرهای جنوبی، استان سیستان و بلوچستان به حساب می‎آید. داستان او از 16 سال پیش، بعد از زلزله بم شروع شد؛ از زمانی كه به این نتیجه رسید باید در مناطق محروم حضور داشته باشد و بعد از آن هم حضور در مناطق محروم مانند سیستان و بلوچستان دغدغه اش شد. علاقه به بلوچستان باعث شد، بعد از این كه خبر سیل بلوچستان، رسانه‎ای شد، از مشهد، سوار هواپیما بشود و برود به داد مردمی برسد كه روزها و ماه‎ها با آ‌نها وقت گذرانده است. از همان اول هم با منطقه زرآباد كارش را شروع كرد، منطقه‏ای كه عشایر در آن زندگی می‎ كنند. گیر افتادن در گل، ‌راه و آب از ‌پیش پا افتاده‏ترین، اتفاقاتی بوده كه در این چند روز، او با آنها روبه‏رو بوده است. درست است كه مردم در منطقه زرآباد، با مشكلات زیادی دست و پنجه نرم می‌كنند، اما اربابی شرایط را در مناطق دیگر بحرانی‎تر می‎داند:«شرایط برای منطقه دشتیاری و بخش بنت نیكشهر از همه سخت‎تر است.
آن طور كه او می‌گوید در روستاهای دور افتاده شرایط ناگوار است، روستاهایی كه  مسیری مناسب برای تردد‌ ندارند. درست است كه اربابی با مواد غذایی و بسته‌های بهداشتی به كمك اهالی بلوچستان آمده است، اما او نیاز اصلی سیل‌زدگان را چیز دیگری می‌داند. اربابی با توجه‌ به تجربه‎اش در چابهار، معتقد است برای نجات مردم از چنین حوادثی باید راه‌های دسترسی را بهبود بخشید. او از راه‌های باریك و صعب العبور كوهستانی می‎گوید كه در سیل امسال، حتی نیروهای امدادی هم توان رد شدن از آنها را نداشتند. اربابی توضیح می‎دهد: «نیروهای امدادی هم كمك‎های خود را با بالگرد به دست مردم منطقه می‌رسانند.» و سوال اینجاست كه با چند بالگرد و با چند بار رفت و برگشت می‌توان بموقع كمك‎رسانی كرد؟
این نیروی داوطلب از روستایی می‌گوید كه جنس خاكش، سخت و غیرقابل نفوذ است و بعد از هر بار بارش باران، آب در روستا جمع می‎شود و سیلاب راه‏ می‎افتاد و به مكان مناسبی برای تخمگذاری حشرات بدل می‌شود، حشراتی كه‌ ناقل بیماری هستند و به خاطر همین بیماری‌های واگیردار در این روستا به شدت رواج پیدا می‌كند.




از برخی مناطق خبر نداریم
یوسف شیرانی - 32 ساله - فرهنگی -  بنت

یوسف تمام لحظه‏ها را یادش هست، مو به مو و لحظه به لحظه، حتی می‌تواند زمان، دقیقه و ثانیه را هم دقیق بگوید. می‏گوید بارندگی در بنت، شهرستان نیك‌شهر از پنجشنبه شروع شد و تا صبح یكشنبه ادامه پیدا كرد. شنبه ساعت ده صبح بود كه آب، ارتباط تلفنی را قطع كرد. ساعت شش عصر هم برق شهر 5000 نفره قطع شد و شهر در خاموشی و بدون ارتباط با دیگر شهرها‌ در محاصره سیل، یكه و تنها، شب را تا صبح گذراند. صبح یكشنبه اما هم برق و هم ارتباط تلفنی برقرار شد و در همین زمان بود كه این معلم جوان می‌گوید همه فهمیدند بنت در بحران قرار دارد. این كه دیگر شهرها بفهمند بنت در شرایط خوبی نیست، یك طرف و این كه خود اهالی شهر متوجه شوند در چه بحرانی گیر كرده‎اند، یك طرف دیگر قضیه است. یوسف می‏گوید:‌ «تازه آن زمان بود كه فهمیدیم سیل چقدر شدید بوده است و بسیاری از افراد دچار مشكل شده‏اند.» یوسف توضیح می‎دهد خانه او در این سیل آسیب ندیده است، اما خانه‏هایی كه در پایین دست رودخانه فصلی قرار دارند، همه تخریب شده‎اند. او دلیل تخریب خانه‏ها در را این طور عنوان می‎كند:‌ «این رودخانه سیل‏بند مناسبی ندارد.» و از سیل‏بند سنگی - توری كه در سال 88، ساختش شروع شده است، می‎گوید. از این كه این سیل‎بند در مدت زمان ده سال، تنها 500مترش ساخته شده است و مناسب نیست. او توضیح می‏دهد:‌«با این جنس از سیل‎بند نمی‎‌توان جلوی آب را گرفت. سیل‎بند بتونی برای این رودخانه مناسب است.» او توضیح می‎دهد بعد از هر بار بارش شدید كه رودخانه فصلی پر از آب می‎شود،  طغیان و بعد سیل، مانند یك فیلم ناخوشایند، مدام پخش و بعد تكرار و دوباره تكرار می‎شود. این اما همه ماجرا نیست. راه‎ها در بنت، هنوز به طور كامل باز نشده است. به جز یك پل ارتباطی، همه پل‎ها تخریب شده‏اند، هرچند سیل در بخش‌هایی فروكش كرده است، اما در سیلی كه حالا نیمی از منطقه بنت نیك‎شهر را گرفتار خودش كرده است، روستاها و مناطقی هستند كه هنوز خبری از آنها در دست نیست. ارتباطی كه وجود ندارد و راه‏هایی كه بسته شده‎اند، هیچ كدام از اهالی بنت، از دهستان‎های مهمدان، توتان و سفیدكوه خبر ندارند و نمی‎‌دانند چه به سر روستاها و اهالی كه آنجا زندگی می‏كرده‎اند، آمده است.



زیرساخت‌ها را تقویت كنید
اسكندر رامش - 33 ساله - دهیار روستای لكوكچ

 ساعت 3 و نیم صبح روز یكشنبه بود كه آب غرید و پایش را گذاشت توی روستای لكوكچ. اسكندر اما می‎گوید همه مردهای ده بیدار بودند و آماده. انگار منتظر بودند اگر دشمنی حمله كند، آنها مانند سربازان، آماده دفاع باشند. به خاطر همین است كه به هیچ كسی آسیب نرسیده است. آب تا یكی، دو ساعت می‎غرد، می‎‌تازد و خیلی زود تمام روستا را تسخیر می‌كند.اهالی ده هم تا ساعت هفت و هشت صبح صبر می‎كنند و بعد كه خورشید بالا می‎آید و آفتاب همه جا را روشن می‌كند، زن‏ها و بچه‎ها را سوار ماشین‎های شاسی‎بلندشان می‎كنند و از درون آب كه حالا آرام گرفته بود، می‌گذرند و به شهر نگور- كه نزدیكی چابهار است- می‎روند، به خانه قوم و خویش. مردهای ده اما برمی‎گردند به لكوكچ تا خانه شان را از سیل پس بگیرند. یكی دو روز بعد كه آب فروكش می‌كند، زن‌ها و بچه‎ها به روستا برمی‎گردند. این اما اولین بار نیست كه در روستای لكوكچ سیل می‏آید. به قول اسكندر، سیل در این روستا سابقه طولانی دارد. او از سیل سال 84 می‎گوید كه دو رودخانه رابیچ و كاجو با هم غریدند و بعد سیلی آمد كه او هنوز به یاد دارد. به خاطر همین است كه همه اهالی این روستا، خانه‎های خود را روی تپه‎ها می‎سازند تا سیل مهمان سرزده‎شان نشود. اسكندر البته توضیح می‏دهد سیل اخیر از سیل 14 سال قبل، كم‌توان‌تر بود، چون هر دو رودخانه، با هم طغیان نكردند. درست است كه اهالی روستا، هیچ آسیبی ندیده‎اند، اما خانه‎ها آسیب دیده‎است. آقای دهیار می‎گوید:« همه سرویس‌های بهداشتی خانه‌ها آسیب دیده و فاضلاب به درون روستا آمده است.» این اما تنها آسیب سیل به روستا نیست. زمین‌های كشاورزی همه تخریب شده است. رامش می‎گوید حتی هندوانه‎هایی كه در باغچه خانه‏ها كاشته‎اند هم نابود شده است. یك خرابی، اما از همه بیشتر او را آزار می‎دهد؛ خرابی‌ای كه با افسوس از آن یاد می‏كند. از تخریب، 7500 مترمربع جاده‎ای كه تخریب شده است. مساحتی كه تا همین چند ماه پیش خاكی بود و تمام زیرساخت‎هایش برای تبدیل شدن به یك جاده آسفالتی آماده شده و حالا سیل تخریب‌شان كرده و دیگر اثری از آنها نیست؛ نكته‎ای كه برای اهالی روستا خیلی نارحت‎كننده است. به خاطر همین است كه دهیار  روستای لكوكچ می‌گوید:‌ «ما هیچ وسیله امدادی نمی‌خواهیم. فقط دوست داریم زیرساخت‌ها درست شود.» این موضوع برای روستایی كه 700 متر از مسیر جاده‌‌اش، خاكی است، خیلی مهم‎تر از هر نیاز دیگر است.