گفتوگو با مهرداد اسکویی، عکاس و مستندساز درباره پرندگان مهاجر
قهر پرندگان با آسمان ایران
10 اکتبر در تقویم جهان به روز پرندگان مهاجر نامگذاری شده است
تا این موجودات دوستداشتنی و خارقالعاده از نظر نوع زیست مورد توجه جهانیان قرار گیرند و به مردم یادآوری شود اگر میخواهند متوجه شوند محیطزیست ایمن و سالمی دارند یا نه، به رفت و آمد پرندگان مهاجر دقت کنند. اگر روزی دیدند در فصل و ماه مقرر پرندگانی که همیشه از سرزمینهای دیگر به نقطه جغرافیایی که مردمان در آن زندگی میکنند، نیامدند یا دیرآمدند یا آمدند و زود رفتند، بدانند خطری آنها را تهدید میکند، خطر یا در طبیعت است، اتفاقی مانند کمآبی یا خشکسالی یا تهدید جانی است، مثل شکارچیان که برایشان فرق نمیکند چه جانداری را بیجان میکنند. آنها گاهی تفنگ خود را به سمت چهارپایان میگیرند و گاهی به سمت پرندگان.
دیروز، روز جهانی پرندگان مهاجر بود و چند سالی است زنگ هشدار شکار بیرویه پرندگان بهخصوص، پرندگان مهاجر در مناطق مختلف ایران بهویژه شمال کشور به صدا درآمده است. شکارچیان به جان پرندگان افتادهاند و به گفته حافظان محیطزیست هیچ قانون قدرتمندی وجود ندارد که شکارچیان را متوقف کند.
مهرداد اسکویی یکی از بهترین عکاسان و مستندسازان ایران که اصالتا به شمال کشور تعلق دارد، میگوید: پرندگان که زیست و زندگیشان بر اساس مهاجرت پایهریزی شده، قطبنما و ژنهای ردیابی بسیار قدرتمندی دارند. آنها با گذر از مناطق مختلف به کمک همین ردیابهای قوی متوجه میشوند آیا محیط برای فرود و اقامت امن است یا نه. راستش را بخواهید با شرایطی که چند سالی است در شمال کشور حاکم شده و شکار بیرویه پرندگان به احتمال زیاد، پرندگان مهاجر، دیگر شمال کشور را برای فرود و اقامت انتخاب نخواهند کرد و این بزرگترین ضربه به محیطزیست و منطقه شمال کشور است، چون همین پرندگان هستند که بخشی از طبیعت زیبای شمال را شکل میدهند.
نسلکشی پرندگان در شمال
اسکویی میگوید: برای من که در شمال کشور متولد و بزرگ شدهام، زندگی در طبیعت این منطقه و دریافت اصالت آب، خاک و آسمان این خطه در رشد شخصیام بسیار تاثیرگذار بوده و در کنار همه اینها صدای پرندگان و پرواز و زندگیشان در پیرامونم در حافظهام چنان زنده است که هر چند به تهران مهاجرت کرده و سالهاست در این شهر زندگی میکنم، اما منطقه سکونتم را جایی انتخاب کردهام که دار و درخت دارد و پر از پرنده است، چون در مقطعی احساس کردم بدون این فضا و صداها زندگی دشوار میشود. منطقه شمال پر است از پرندگان مختلف و همزیستی زیبایی بین انسان و پرندگان شکل گرفته است که باید آن را حفظ کرد.
به اسکویی میگویم، شکار پرندگان در سبک زندگی شمالیها بوده و از قدیم به شکل سنتی شکار میکردند و غذاهای محلی میپختند، اما در سالهای اخیر این شکار شکلی هولناک به خود گرفته و به عنوان یک تهدید درباره آن صحبت میشود، چه شد که کار به اینجا کشید؟
میگوید: انسان در یک زیست متعادل با محیط پیرامونش زندگی میکند، به نظر میرسد چند سال است این تعادل بههم ریخته و از آنجا که انسانهایی که به مسائل زیستمحیطی توجه دارند، بیشتر شده، این عدم تعادل بیشتر به چشم میآید و زیر ذرهبین قرار گرفته است. از آنطرف مردم، مسائل و مشکلات اقتصادی را بهانه کرده و شکار را از حد گذراندهاند. دیگر قانونهای کوچک و کمکاربرد سالهای گذشته برای مهار آنها کافی نیست. شکار بیرویه پرندگان زندگی و حیات آنها را نشانه گرفته و دیگر نامش را نمیتوان شکار گذاشت به نظرم باید به آن صفت نسلکشی پرندگان داد و برای آن کاری کرد. به نظرم در شمال کشور اتفاق بسیار هولناکی در جریان است و اتفاقات بدی برای شکار گونههای مختلف جانوری و بهخصوص پرندگان در حال رخ دادن است.
فرهنگسازی جواب نمیدهد
از اسکویی میپرسم پس کار از فرهنگسازی گذشته و باید قوانین سفت و سخت وارد میدان شود؟
میگوید: انسان امروزی با همه فناوری که در اختیار دارد به نظرم دارد به بخش اولیه چرخه تکامل هستی برمیگردد؛ آنجا که فقط خزندگان زندگی میکردند. مارها زمانی که به غذا نیاز داشتهباشند اما غذا در دسترسشان نباشد، بچه خود را میخورند. آنها فقط به حفظ جان خود فکر میکنند. کمی جلوتر به قوه تعقل پستانداران میرسیم که مثلا گاوها یا میمونها برای حفظ جان خود تشکیل گله میدهند. مغز آنها میگوید علاوه بر خودت از خانواده و گروهت هم باید مراقبت کنی. انسان که اشرف مخلوقات است، مغز پیشرفتهای دارد که به او میگوید هم باید از خودت، هم از خانوادهات و هم از دیگر موجودات مراقبت کنی. در گروه سوم است که فرهنگ وارد میشود و میتوان با فرهنگسازی خصوصیاتی مانند فداکاری، ایثار و کلا اخلاق را آموزش داد. در این شرایط است که انسانها تصمیم میگیرند مثلا از دارایی خود به دیگران بدهند تا آنها را از سختی نجات دهند. برای همین است که در گرفتاریها انسانها به کمک هم میآیند و حتی حیوانات را نجات میدهند. اما راستش را بخواهید من با شرایطی که میبینم و سقوط اخلاقی که شاهد هستم، بهخصوص در برخورد با حیوانات و بهویژه در مواجهه با پرندگان به این نتیجه رسیدهام که چرخه تکامل برعکس شده و مغز بیشتر انسانها به دوره خزندگان برگشته که فقط حیات و زندگی خودشان مهم است. در این شرایط فرهنگسازی جواب نمیدهد و باید قانون وارد شود و فضا و شرایط را برای شکارچیان چنان سخت کند که به مغز آنها شوک وارد شده و به آنان یادآوری شود شما به عنوان انسان باید پایبند اخلاقیات باشی و برای حفظ محیطزیست و جانداران و گیاهان آن تلاش کنید. اگر قوانین بازدارنده و سخت اجرایی نشود، ما به زودی محیطزیست خود را کاملا از دست میدهیم؛ چون انسان امروزی فقط به فکر منافع شخصی است.
این انسان حتی متوجه بلایایی که بر سرش میآید، نمیشود. بیماریهای مختلف که بسیار دردناک و کشنده هستند اما کمتر انسانی به این فکر میکند که چرا این بلا بر سر من فرود آمده؟ طبیعت برای بازیابی و پسگرفتن آنچه انسان از او گرفته راههای زیادی بلد است. انتقام طبیعت صدا ندارد اما بسیار مهیب است و روزی که طبیعت شروع به انتقامگیری از انسان کند، آن زمان است که ما متوجه ضعیف بودن خودمان میشویم.
چارهای جز مهربانی نداریم
انسان با مراوداتی که با پیرامون و طبیعت دارد، زندگی بهتری خواهد داشت. ما که در شهرها زندگی نمیکنیم و امکان ارتباطگیری کمتری با طبیعت بکر داریم بهتر است تا جایی که میتوانیم طبیعت را به زندگی شهرنشینی خود وارد کنیم. خانهمان را پر از گل و گیاه کنیم و با حیوانات اطرافمان رابطه دوستانهای داشتهباشیم. برای پرندگان غذا بریزیم و اگر علاقهای به حیوان خانگی نداریم، با حیوانات کوچه و محلهمان مهربان باشیم. مثلا گربههایی که در همه کوچهها و محلهها هستند. ارتباط با آنها خیلی ساده است، به جای اذیت و آزارشان میتوان به آنها غذا داد و با مهربانی با آنها رفتار کرد. در دنیای پراضطرابی که ما زندگی میکنیم و کرونا آن را تشدید کرده بهترین راه برای آرامش داشتن ارتباط با طبیعت و مهربانی با همه جانداران طبیعت است؛ از حیوان گرفته تا گیاهان.
تا این موجودات دوستداشتنی و خارقالعاده از نظر نوع زیست مورد توجه جهانیان قرار گیرند و به مردم یادآوری شود اگر میخواهند متوجه شوند محیطزیست ایمن و سالمی دارند یا نه، به رفت و آمد پرندگان مهاجر دقت کنند. اگر روزی دیدند در فصل و ماه مقرر پرندگانی که همیشه از سرزمینهای دیگر به نقطه جغرافیایی که مردمان در آن زندگی میکنند، نیامدند یا دیرآمدند یا آمدند و زود رفتند، بدانند خطری آنها را تهدید میکند، خطر یا در طبیعت است، اتفاقی مانند کمآبی یا خشکسالی یا تهدید جانی است، مثل شکارچیان که برایشان فرق نمیکند چه جانداری را بیجان میکنند. آنها گاهی تفنگ خود را به سمت چهارپایان میگیرند و گاهی به سمت پرندگان.
دیروز، روز جهانی پرندگان مهاجر بود و چند سالی است زنگ هشدار شکار بیرویه پرندگان بهخصوص، پرندگان مهاجر در مناطق مختلف ایران بهویژه شمال کشور به صدا درآمده است. شکارچیان به جان پرندگان افتادهاند و به گفته حافظان محیطزیست هیچ قانون قدرتمندی وجود ندارد که شکارچیان را متوقف کند.
مهرداد اسکویی یکی از بهترین عکاسان و مستندسازان ایران که اصالتا به شمال کشور تعلق دارد، میگوید: پرندگان که زیست و زندگیشان بر اساس مهاجرت پایهریزی شده، قطبنما و ژنهای ردیابی بسیار قدرتمندی دارند. آنها با گذر از مناطق مختلف به کمک همین ردیابهای قوی متوجه میشوند آیا محیط برای فرود و اقامت امن است یا نه. راستش را بخواهید با شرایطی که چند سالی است در شمال کشور حاکم شده و شکار بیرویه پرندگان به احتمال زیاد، پرندگان مهاجر، دیگر شمال کشور را برای فرود و اقامت انتخاب نخواهند کرد و این بزرگترین ضربه به محیطزیست و منطقه شمال کشور است، چون همین پرندگان هستند که بخشی از طبیعت زیبای شمال را شکل میدهند.
نسلکشی پرندگان در شمال
اسکویی میگوید: برای من که در شمال کشور متولد و بزرگ شدهام، زندگی در طبیعت این منطقه و دریافت اصالت آب، خاک و آسمان این خطه در رشد شخصیام بسیار تاثیرگذار بوده و در کنار همه اینها صدای پرندگان و پرواز و زندگیشان در پیرامونم در حافظهام چنان زنده است که هر چند به تهران مهاجرت کرده و سالهاست در این شهر زندگی میکنم، اما منطقه سکونتم را جایی انتخاب کردهام که دار و درخت دارد و پر از پرنده است، چون در مقطعی احساس کردم بدون این فضا و صداها زندگی دشوار میشود. منطقه شمال پر است از پرندگان مختلف و همزیستی زیبایی بین انسان و پرندگان شکل گرفته است که باید آن را حفظ کرد.
به اسکویی میگویم، شکار پرندگان در سبک زندگی شمالیها بوده و از قدیم به شکل سنتی شکار میکردند و غذاهای محلی میپختند، اما در سالهای اخیر این شکار شکلی هولناک به خود گرفته و به عنوان یک تهدید درباره آن صحبت میشود، چه شد که کار به اینجا کشید؟
میگوید: انسان در یک زیست متعادل با محیط پیرامونش زندگی میکند، به نظر میرسد چند سال است این تعادل بههم ریخته و از آنجا که انسانهایی که به مسائل زیستمحیطی توجه دارند، بیشتر شده، این عدم تعادل بیشتر به چشم میآید و زیر ذرهبین قرار گرفته است. از آنطرف مردم، مسائل و مشکلات اقتصادی را بهانه کرده و شکار را از حد گذراندهاند. دیگر قانونهای کوچک و کمکاربرد سالهای گذشته برای مهار آنها کافی نیست. شکار بیرویه پرندگان زندگی و حیات آنها را نشانه گرفته و دیگر نامش را نمیتوان شکار گذاشت به نظرم باید به آن صفت نسلکشی پرندگان داد و برای آن کاری کرد. به نظرم در شمال کشور اتفاق بسیار هولناکی در جریان است و اتفاقات بدی برای شکار گونههای مختلف جانوری و بهخصوص پرندگان در حال رخ دادن است.
فرهنگسازی جواب نمیدهد
از اسکویی میپرسم پس کار از فرهنگسازی گذشته و باید قوانین سفت و سخت وارد میدان شود؟
میگوید: انسان امروزی با همه فناوری که در اختیار دارد به نظرم دارد به بخش اولیه چرخه تکامل هستی برمیگردد؛ آنجا که فقط خزندگان زندگی میکردند. مارها زمانی که به غذا نیاز داشتهباشند اما غذا در دسترسشان نباشد، بچه خود را میخورند. آنها فقط به حفظ جان خود فکر میکنند. کمی جلوتر به قوه تعقل پستانداران میرسیم که مثلا گاوها یا میمونها برای حفظ جان خود تشکیل گله میدهند. مغز آنها میگوید علاوه بر خودت از خانواده و گروهت هم باید مراقبت کنی. انسان که اشرف مخلوقات است، مغز پیشرفتهای دارد که به او میگوید هم باید از خودت، هم از خانوادهات و هم از دیگر موجودات مراقبت کنی. در گروه سوم است که فرهنگ وارد میشود و میتوان با فرهنگسازی خصوصیاتی مانند فداکاری، ایثار و کلا اخلاق را آموزش داد. در این شرایط است که انسانها تصمیم میگیرند مثلا از دارایی خود به دیگران بدهند تا آنها را از سختی نجات دهند. برای همین است که در گرفتاریها انسانها به کمک هم میآیند و حتی حیوانات را نجات میدهند. اما راستش را بخواهید من با شرایطی که میبینم و سقوط اخلاقی که شاهد هستم، بهخصوص در برخورد با حیوانات و بهویژه در مواجهه با پرندگان به این نتیجه رسیدهام که چرخه تکامل برعکس شده و مغز بیشتر انسانها به دوره خزندگان برگشته که فقط حیات و زندگی خودشان مهم است. در این شرایط فرهنگسازی جواب نمیدهد و باید قانون وارد شود و فضا و شرایط را برای شکارچیان چنان سخت کند که به مغز آنها شوک وارد شده و به آنان یادآوری شود شما به عنوان انسان باید پایبند اخلاقیات باشی و برای حفظ محیطزیست و جانداران و گیاهان آن تلاش کنید. اگر قوانین بازدارنده و سخت اجرایی نشود، ما به زودی محیطزیست خود را کاملا از دست میدهیم؛ چون انسان امروزی فقط به فکر منافع شخصی است.
این انسان حتی متوجه بلایایی که بر سرش میآید، نمیشود. بیماریهای مختلف که بسیار دردناک و کشنده هستند اما کمتر انسانی به این فکر میکند که چرا این بلا بر سر من فرود آمده؟ طبیعت برای بازیابی و پسگرفتن آنچه انسان از او گرفته راههای زیادی بلد است. انتقام طبیعت صدا ندارد اما بسیار مهیب است و روزی که طبیعت شروع به انتقامگیری از انسان کند، آن زمان است که ما متوجه ضعیف بودن خودمان میشویم.
چارهای جز مهربانی نداریم
انسان با مراوداتی که با پیرامون و طبیعت دارد، زندگی بهتری خواهد داشت. ما که در شهرها زندگی نمیکنیم و امکان ارتباطگیری کمتری با طبیعت بکر داریم بهتر است تا جایی که میتوانیم طبیعت را به زندگی شهرنشینی خود وارد کنیم. خانهمان را پر از گل و گیاه کنیم و با حیوانات اطرافمان رابطه دوستانهای داشتهباشیم. برای پرندگان غذا بریزیم و اگر علاقهای به حیوان خانگی نداریم، با حیوانات کوچه و محلهمان مهربان باشیم. مثلا گربههایی که در همه کوچهها و محلهها هستند. ارتباط با آنها خیلی ساده است، به جای اذیت و آزارشان میتوان به آنها غذا داد و با مهربانی با آنها رفتار کرد. در دنیای پراضطرابی که ما زندگی میکنیم و کرونا آن را تشدید کرده بهترین راه برای آرامش داشتن ارتباط با طبیعت و مهربانی با همه جانداران طبیعت است؛ از حیوان گرفته تا گیاهان.
تیتر خبرها
-
پرسپولیس این فصل هم مدعی قهرمانی است
-
فرود آواز در گوشه رضوی
-
بدون ماسک خارج نشوید
-
پایان خوش یک صعود
-
قهر پرندگان با آسمان ایران
-
رونمایی از «راز ناتمـام» دهه ۶۰
-
راه حل دستدوم برای گرانی خودرو
-
تغییر آینده با اینترنت اشیا
-
آیا زنان، راهی پاستور میشوند؟
-
صدای پای صلح در قرهباغ
-
پایان تلخ کارخانه قند
-
تولیدات بومی در تراز ملی
-
ایران و چین مکمل اقتصادی یکدیگرند
-
از ترامپ، انتظار ادب نداشته باشید
-
شلیکهایی که به نتیجه نرسیده است