گپوگفت جامجم با خبرنگاران صداوسیما حاضر در مناطق سیلزده
صدای ما را از وسط معرکه میشنوید!
امسال عید كه از راه رسید، به جای بوی خوش و شیرینی و روزهای خوب، با خودش سیل را به همراه آورد و ویرانگری و حجم آسیبی كه نیمی از ایران را به صورت فیزیكی و قلبهای همه ما را به صورت روحی با خود درگیر كرد؛ سیلی كه با خود خانه و زندگیهایی را شست و آرزوهایی را آب برد. از لحظهای كه سیل به وقوع پیوست و استانهای مختلفی چون گلستان، فارس، لرستان و بعد خوزستان را با خود درگیر كرد، گروههای مختلف خبری از همان لحظات اولیه به كار مشغول شده و خود را به مناطق آسیبدیده رساندند تا در كنار مردم و صدای گویای آنان و نمایندهای از جانبشان برای مطالبهگری از مسؤولان باشند. هر واقعه و بحرانی در روزهای اول چنانچه به درستی اطلاعرسانی نشده و اخبار درست آن منتقل نشود، خیلی زود جای خود را به شایعات و حواشی خواهد داد و اصل درست اطلاعرسانی تحتالشعاع آن قرار میگیرد. بر این اساس در واقعه سیل اخیر علاوه بر خبرنگاران مختلفی كه از تهران به مناطق مختلف ارسال شدند، خبرنگاران استانی هم از همیشه فعالتر بودند و با وجود اینكه زندگیهای خودشان و اطرافیانشان هم با خطر سیل مواجه شده بود، كوشیدند در كنار خانوادهای بزرگتر یعنی هموطنانشان باشند و از دردهایشان بگویند. راویان صادقی كه با توجه به نزدیكیشان به محیط، همزبانیشان و آشنایی با منطقه، بهترین انعكاسدهندگان درد و رنج هموطنان بودند و همچنین یكتنه میكوشیدند تا اخبار نادرست فضای مجازی و رسانههای غیرداخلی را خنثی كنند. جامجم در گزارش زیر سراغ تعدادی از این خبرنگاران استانی خبرگزاری صدا و سیما در استانهایی چون لرستان و خوزستان رفته و از تجربیاتشان در خصوص خبرنگاری بحران و حضور در مناطق سیلزده و آسیبدیده جویا شده است كه در ادامه میخوانید.
به خاطر گزارش كتك خوردم!
من خودم اهوازی هستم و در این شهر زندگی میكنم. كار خبرنگاری را از 14سالگی و از راه دور برای مجله ایران جوان آغاز كردم و پس از آن به خبرگزاری صداوسیما آمدم و مدت ده سال است كه در آن فعالیت میكنم. این روزها هربار كه برای گزارش میرویم، از صبح تا شب درگیر هستیم؛ با مردم صحبت میكنیم، مشكلاتشان را جویا میشویم و حتی همین چند روز پیش از عدهای كتك خوردم! البته ناراحت نیستم، مردم مشكلات زیادی دارند و داغدار و آسیبدیده هستند و از صداو سیما توقع بیشتری دارند. از افراد مصیبتزده انتظاری نمیرود و وقتی برای تهیه گزارش رفته بودم، یكی از ساكنان منطقه به من حمله كرد، میكروفنم را شكست و انگشتهایم آسیب دید. با وجود اینكه فیلم حادثه را هم داشتم و حتی حراست صدا و سیما به من گفت برو و شكایت كن، اما من راضی به این كار نشدم. بالاخره در این شرایط عمق حادثه زیاد است و خودم را همدردشان میدانم. شاید شده كه در تنهایی خودم غر زده باشم، اما این غر و شكایت را به كارم منتقل نمیكنم و میكوشم جلوی دوربین باروحیه باشم. به مردم این فرصت را میدهم كه حتی اگر عصبانی هستند، جلوی دوربین حرفشان را بگویند. من انرژیهای منفی را به جان میخرم و به آنها قول میدهم كه حرفهایشان را به گوش مسؤولان برسانم.
سمیه مرادی، خبرنگار استانی لرستان:
میخواهم داد مردم را به گوش مسؤولان برسانم
من از سال 1384 تاكنون خبرنگار صدا و سیمای استان لرستان هستم و البته بخش عمده گزارشهایم خارج از شهر و در مناطق اطراف استان و حتی خارج از كشور بوده است. در خصوص واقعه سیل اخیر در یك جمله میتوانم اینطور بگویم كه از 25 اسفند 97 تا همین لحظه كه با شما صحبت میكنم، هنوز حتی یك روز هم به مرخصی نرفتهام و خواب راحت نداشتهام. هنوز خانوادهام را ندیدهام و با این حال احساس میكنم كه در كنار خانوادهام هستم و خانواده بزرگتری دارم. ما در استان لرستان دو سیل داشتیم. سیل اول كه آمد، به حالت آمادهباش درآمدیم و مشغول تهیه گزارش شدیم و وقتی سیل دوم آمد، دیگر همهچیز نابود شد. ما از همان زمان به پلدختر و دیگر مناطق سیلزده رفتیم و گزارش میگیریم. اینكه در چنین شرایطی من در اداره بنشینم و استراحت كنم، برایم دردآور است. نمیتوانم خودم در خانهام بنشینم و یك بچه كوچك یا مادر پیری در خیابان مانده و چادری برای زندگی كردن نداشته باشد. البته این نكته هم جای ذكر دارد كه من خبرنگار حقالتحریری استان هستم، نه حقوق ثابت دارم و نه بیمه و گفتهام كه حق و حقوقی هم بابت گزارشهایی كه از سیل گرفتهام نمیخواهم. ترجیح میدهم در این شرایط گرفتاری هماستانیهایم در كنارشان باشم و صدایشان را به گوشها برسانم. تمام تلاشم را میكنم كه سیل كمكها به استان بیاید و تا زمانی كه مردم به زندگیهایشان برگردند، من هم اینجا هستم. خبرنگاری بحران واقعا روحیه بالایی طلب میكند. به خیابان میروی و میبینی كه مردم خانهای برای زندگی ندارند؛ با این حال همكاری مردم با گروههای خبری اینجا صد درصد عالی است، هوای ما را دارند و فقط از ما میخواهند كه دادشان را به گوش مسؤولان كشور برسانیم.
فرشید بهرامی، خبرنگار استانی لرستان:
مردم خبرنگاران را
به چشم ناجی میبینند
من حدودا 20 سالی است كه خبرنگارم و همراه خانوادهام در شهر خرمآباد زندگی میكنم. در رابطه با سیل اخیر واقعا نمیدانم چه بگویم. خبرنگار هم با خاطرات شیرین مواجه میشود، هم با خاطرات تلخ. تجربه این سیلی كه از نزدیك دیدم، برایم فقط رنج بوده است. عمق فاجعه زیاد است و واقعا خاطرات تلخی بهیادم ماند. با این حال زیباییهایی هم پیدا میشود؛ برای مثال این اتحاد و همدلی مردمی كه از نقاط مختلف برای كمك میآیند.
حجم آسیبها در خرمآباد كمتر است و پلدختر آسیب خیلی بیشتری دیده است. با این حال كسی به كمك این مردم نیامده و مردم هنوز بیچاره و بینیرو و امكانات هستند. مشكل اصلی نبود هماهنگیهاست كه باعث میشود كاری از پیش نرود و مردم همینطور در سختی و بیسرپناه بمانند. مردم الان در سرما هستند و چند روز دیگر نوبت گرمای سخت پلدختر میشود كه تا 50 درجه هم میرسد. مار و عقرب و موارد دیگر را هم نگویم...
با وجود همه این اتفاقات تعامل مردم در آن مناطق با ما خیلی خوب است و با توجه به اینكه الان مركز لرستان به صورت 24 ساعته اخبار را پخش میكند، اعتماد خیلی خوبی نسبت به ما پیدا كردهاند. میبینند كه ما همان چیزی كه میبینیم را مستقیما پخش میكنیم و عملكردمان باعث شده مردم ما را ناجیشان ببینند؛ البته در ابتدا اینطور نبود و قدری بیاعتمادی داشتند.
از طرف دیگر باید به ارتباطمان با مسؤولان هم اشاره كنم كه به جز عدهای از استانداران، مابقی همراهی میكنند و پای كار هستند و گزارش و آمار میدهند. امیدواریم مسؤولان تا انتها همینطور پاسخگو بمانند و مشكلات استانهای سیلزده خیلی زود حل شود.
فرشاد آقایی، خبرنگار استانی خوزستان:
از بهمن، سیل را
پیشبینی كرده بودیم
من اصالتا خرمآبادی هستم، كارم را از باشگاه خبرنگاران جوان آغاز كردم، اما هشت سالی میشود كه در صداوسیمای مركز آبادان فعالیت میكنم. حوزه كاریام هم بیشتر محیطزیست و بحثهای سیاسی بوده است. با توجه به پیگیریهایی كه در بحثهای محیط زیستی دارم، از بهمن مشغول تهیه گزارشی بودم با این موضوع كه پرندگان به تالابها كه دوباره پرآب شدهاند، بازگشتهاند. ضمن اینكه متوجه شدم در چهار نقطه از شهرهای آبادان و خرمشهر، سیلبندهای رودخانه كارون دچار شكستگی شده و از همان زمان پیشبینی واقعه سیل را میكردیم و مشغول تدارك برای آن بودیم. با این حال متاسفانه هیچكس به هشدارهایی كه میدادیم توجه نكرد و واقعه رخ داد. اگر در آن زمان به هشدارهایی كه ما در گزارشهایمان میگفتیم توجه كرده و آب سدها را رها میكردند، شاید واقعهای به این وسعت رخ نمیداد و شدت خرابی خیلی كمتر بود. به نوعی میشد از این واقعه پیشگیری كرد.
رسانههای جدید و فضای مجازی در سیل اخیر به كمك ما آمده و باعث شدهاند كه كار خبررسانی بهتر انجام شود. برای مثال خیلی وقتها در فضای بحران به صورت سلفی پلاتو میگیریم و آن را در فضای مجازی صداو سیما برای مخاطبان میفرستیم. در این مدت روزها بوده كه به خانه نرفتهام و شبها در تحریریه میخوابیدم. كار خبر علاقه خاصی میطلبد كه تا كسی وارد این وادی نشود، آن را درك نمیكند. اینكه در بطن معركه باشی و گزارش بگیری، حس عجیبی دارد. در این روزها یك بمباران خبری هم از سوی رسانههای معاند صورت گرفته بود و در چنین شرایطی ما میكوشیدیم اخبار را درست و به موقع انعكاس بدهیم.
صیاد درگاهپور، خبرنگار استانی لرستان:
نبود سخنگوی بحران
حس میشد
با توجه به اینكه گروه ما قرار بود از همان ساعات اولیه وقوع سیل به شهر پلدختر اعزام شود، طبیعتا سختی بیشتری را هم به چشم دیدیم. در آن مقطع پل ارتباطی پلدختر قطع شده بود و اولین دغدغهمان این بود كه چگونه خودمان را به آنجا برسانیم. رایزنیهای زیادی كردیم تا مسؤولان استانی ما را هم سوار بر بالگرد همراه با خودشان ببرند. وقتی به شهر رسیدیم هم از آنجایی كه فعلا هیچ مدیریت بحرانی وجود نداشت، حتی ماشین در اختیار نداشتیم. فقط خودمان بودیم و دوربینمان و مردم هم خسته و عصبانی بودند. در چنان شرایطی در بحث پوشش خبری باید تلاش میكردیم اخبار را در سریعترین زمان ممكن به گوش مردم برسانیم. با این حال برای ارسال خبر هم مشكل داشتیم و باید خواهش زیادی میكردیم تا امدادگران هلال احمر و ارتش و ... ما را با خودشان به واحد خبر برسانند. در روزهای بعدی با توجه به بیشتر شدن تعداد بالگردهای ارتش، وضع رفت و آمد ما هم بهتر شد و از موانع كارمان كاست. مشكل دیگر اطلاعرسانی، نبود سخنگویی از طرف مدیریت بحران بود كه اخبار و وقایع را به اطلاع برساند. خود ما نمیدانستیم كدام منطقه با مشكل بیشتری مواجه است كه برای خبررسانی به آنجا برویم و ناچار بودیم اخبارمان را به صورت میدانی و از خود مردم كسب كنیم. حتی درخصوص یكی از روستاهای اطراف كه آسیب زیادی دیده بود، باز خود اهالی از ما خواستند از آنجا گزارش تهیه كنیم و ما را سوار بر ماشینشان به روستای مورد نظر رساندند.
نوید سالمزاده، خبرنگار استانی خوزستان:
مردم آسیبدیده از ما
انتظار كمك دارند
من خبرنگاری را از سال 90 در واحد مركزی خبر و بعد خبرگزاری سازمان صدا و سیما ادامه دادم. بیشترین حوزه فعالیتم كارهای عملیاتی و گزارشهای میدانی از مواردی چون سكوهای نفتی پارس جنوبی، خودكفایی در تولید بنزین و بحرانهای زیستمحیطی چون ریزگردها و خشك شدن تالابها و ... بود. در همه موارد سعی میكردیم شایعات فضای مجازی را خنثی كنیم. برای مثال شایعه شده بود كه به صورت زیرزمینی لولهای كشیده شده و آب شرب شهر را به عراق میفرستند كه ما بررسی كردیم و دیدیم این قضیه صحت ندارد. سختی كار خبرنگاری در این شرایط این است كه ما خودمان هم درگیر بحران هستیم. در چنین شرایطی مردم با توجه به اینكه درگیر مشكل هستند، از ما توقع دارند و وقتی مسؤولان مربوطه هم كمكاری كرده باشند، توقعشان از ما بیشتر میشود. مردم حق دارند، چرا كه فقط ما خبرنگاران را جلوی چشم میبینند و از ما انتظار دارند كه كاری برایشان انجام دهیم. خیلی وقتها از ما كمك میخواهند، میگویند به ما قایق بدهید یا كمك كنید دامهایمان را به مناطق امن ببریم. در این شرایط فقط ناراحت میشویم و میگوییم ایكاش مسؤولان هم این مشكلات را میدیدند. خدا را شكر مردم وقتی خبرنگاران را از جنس خودشان میبینند، با ما ارتباط برقرار کرده و با ما حتی درد دل میكنند. ضمن اینكه در رسانه ملی بحث امیدافزایی از اولویتهای ماست و علاوه بر انتقال درست اخبار، باید از سیاهنمایی خودداری كنیم. حتی اقدامات مثبت را به مردم میگوییم و سعی میكنیم در كنارشان باشیم.
مهدیه فكوری، خبرنگار استانی لرستان:
از ایجاد حس ترحم
جلوگیری میكنم
من حدود ده سال است كه خبرنگار هستم. كار ما به گونهای است كه باید بتوانیم در هر شرایطی خودمان را كنترل كنیم و در خدمت كارمان باشیم. درست است كه خودم هم همینجا زندگی میكنم و با بخشی از مشكلات دست به گریبانم، با این حال وقتی میروم و میبینم خانوادهای همه دار و ندارشان را از دست دادهاند و چیزی برایشان نمانده، به این فكر میكنم كه چگونه مشكلاتشان را بگویم كه تاثیرگذارتر باشد. در عین حال حواسم هست كه گزارشهایم موجب برانگیخته شدن حس ترحم در كسی نشود. در چند روز گذشته شرایط واقعا سخت بود؛ افرادی را دیدم كه حاصل سالیان زندگیشان را از دست داده بودند.
در روزهای اول شرایط خیلی بدتر بود و حتی مردم حضور ما را در آن مناطق درك نمیكردند. با این حال وقتی ما را از خودشان و همزبانشان دیدند، با حضورمان كنار آمدند و پذیرفتند.
من تا جایی كه بتوانم قول مساعد را از مسؤولان میگیرم و قولهایشان را به مردم میگویم. برای مثال افرادی چون آقایان لاریجانی و فتاح كه آمدند، من هم همراهشان بودم و میشنیدم كه چه چیزهایی به مردم میگفتند. مردم وقتی حضور این افراد و نیروهای كمكی استانهای دیگر را میدیدند، امیدوار میشدند كه تنها نیستند و دیگران هم به فكرشان هستند.
-
بازگشت به بازرگانی یا واردات؟
-
باز هم نــرو سمیه!
-
اردوهای پولساز
-
التماسهای محرمانه
-
مرثیهای برای گندمزار «صالح»
-
درآمد 60 هزار میلیارد تومانی دولت از حذف ارز ۴۲۰۰ تومانی
-
لغو اكران فیلم «رحمان 1400»
-
آزاده باشید ...
-
رنگینكمان مسلمانی در مصلی
-
بازی خطرناک سیلاب با سازههای آبی
-
دنیا به کام سرخها
-
تلخترین كادوی تولد
-
مددجویان را تنها نمیگذاریم
-
صدای ما را از وسط معرکه میشنوید!
-
دوست نداشتند در تكواندوی ایران باشم