گفتوگو با بازیگران و كارگردانان سینما و تلویزیون درباره شخصیت زنده یاد ولیا... شیراندامی
مُلک سیما بدون سلیمان
مگر میشود سریال مختارنامه را دیده باشیم و نقش سلیمان بن صرد خزاعی را فراموش كرده باشیم. كسی که این نقش را در تلویزیون برای همیشه ماندگار كرد، زندهیاد ولیا... شیراندامی بود. با وجود اینكه این هنرمند در زمان تولید این سریال در اواسط 70 سالگی به سر میبرد و سن و سالش هم زیاد بود، اما به خوبی این نقش را بازی كرد و حتی میتوان گفت یكی از بازیهای درخشان سریال مختارنامه بود. البته داود میرباقری هم تعمدی زنده یاد شیراندامی را برای نقش سلیمان بن صرد خزاعی انتخاب كرد، زیرا به دنبال بازیگری بود كه سنوسالدار باشد و برای این نقش كاملا تناسب داشته باشد. به همین دلیل به سراغ شیراندامی رفت و این هنرمند هم با وجود اینكه خیلی سر و حال نبود، اما پذیرفت این نقش را بازی كند. شیراندامی وقتی جلوی دوربین قرار میگرفت،كاملا خودش را با نقش عجین میكرد و میتوان گفت كه این ویژگی او بود. به همین دلیل وقتی هم جلوی دوربین داود میرباقری برای بازی در سریال مختارنامه رفت، كاملا سعی كرد نقش سلیمان بن صرد خزاعی را با انرژی كامل بازی كند، حتی از پس صحنههای جنگ هم بهخوبی بر آمد و به زیبایی تصویرگر فرمانده نظامی بود. لحظاتی كه سلیمان بن صرعد خزاعی پشیمان شده بود كه امام حسین (ع) را در واقعه كربلا تنها گذاشته بود، شیراندامی این صحنهها را در بازیاش با ظرافت كامل درآورده بود تا مخاطبان كاملا با نقش همذاتپنداری كند. زندهیاد شیراندامی بعد از بازی در این سریال به دلیل كهولت سن و بیماری نتوانست ایفای نقش در اثر دیگری داشته باشد و عصر روز جمعه 11 بهمن این بازیگر و كارگردان پیشكسوت تئاتر، سینما و تلویزیون پس از سالها درگیری با بیماری در بیمارستان رسول اكرم(ص) دارفانی را وداع گفت. آخرین نمایش به كارگردانی این هنرمند فقید با عنوان «هنر كمدی» نوشته ادواردو فیلیپو سال ۹۱ در سالن استاد ناظرزاده كرمانی تماشاخانه ایرانشهر روی صحنه رفت. وی همچنین بعد از اجرای این نمایش، كتاب «تحلیل كارگردانی نمایشنامه مرگ پیشهور» را تالیف كرد كه توسط انتشارات نمایش چاپ شد. با همكاران شیراندامی درباره ویژگیهای شخصیتی و كاری او صحبت كردیم.
كریم اكبریمباركه، بازیگر: به یاد دارم در سریال عیاران در خدمت زندهیاد شیراندامی بودم. او بسیار منظم بود و به موقع سر صحنه حاضر میشد و هر زمان اعلام میشد كه باید گریم شوند، اولین نفری بود كه در اتاق گریم بود. ضمن اینكه به كارش خیلی تعهد داشت. شاید باورتان نشود، اما مقید به دیالوگهایی كه برایش نوشته میشد، بود. امكان نداشت با صلاحدید خودش دیالوگها را تغییر بدهد. علاوهبر آن همه صحنهها را با جان و دل بازی میكرد. به یاد دارم در یكی از صحنههای این سریال وقتی دیالوگش را میگفت با تمام وجود گریه میكرد، چون صحنه حسی هم بود. زمانی كه سر دوبلاژ این سریال رفتم، اتفاقی با همین صحنه رو به رو شدم و باز هم شیراندامی اشك ریخت. گرچه در این كار
همبازی بودیم، اما من از او آموختم. در مجموع بازیگر بسیار دوستداشتنی بود.
البته من و زندهیاد شیراندامی در سریال مختارنامه هم همبازی بودیم، اما صحنه مشترك با هم نداشتیم. با این كه سنی از او گذشته بود، اما حافظه بسیار خوبی داشت و یك روز در مسجد مونولوگی را به زیبایی اجرا كرد كه همه بعد از اجرا برایش دست زدند.
نجیب و خانوادهدوست
سعید امیرسلیمانی، بازیگر: دوستی من و ولیا... شیراندامی به 58 سال پیش برمیگردد. همیشه رفیق بودیم و رفت و آمد خانوادگی داشتیم. از دست دادن او برایم حادثه بسیار غمانگیزی بود. متاسفانه امسال یكی یكی دوستانم را از دست دادهام و این مساله برایم ناراحتكننده است. شیراندامی در كارش هنرمند بود. او در تئاتر یكی از اساتید بود. واقعا هنرمند عزیزی را از دست دادهایم. شیراندامی نه تنها در كارش استاد بود، بلكه به لحاظ اخلاق هم عالی بود. میتوان گفت كه او یك انسان شریف، نجیب و خانواده دوست بود.
خلاق و عاشق كار
كاظم بلوچی، بازیگر و كارگردان: ولیا... عاشق كارش بود. امكان نداشت نقشی به او سپرده شود و عاشقانه برای آن وقت نگذارد. عشق او به كارش باعث شده بود كه بسیار هم وقت شناس باشد. سریال عیاران را با هم كار كردیم كه من كارگردان بودم. هیچ وقت به یاد ندارم كه او دیر سر صحنه آمده باشد. بسیار مهربان بود و نسبت به كارش تسلط داشت. میدانست باید چطور با نقش سر و كله بزند تا برای مخاطب باورپذیر كند. واقعا جلوی دوربین راحت و با نقش همذات پنداری میكرد. چنان در نقش غرق میشد كه هنگام بازی فكر نمیكردیم كه او ولیا... شیراندامی هست. خلاقیت بسیاری در كار داشت كه واقعا هر بینندهای تحتتاثیر قرار میگرفت.
هنرپیشه خوبی بود
عنایت شفیعی، بازیگر: مسلما از دست دادن هر یك از هنرمندان سخت است. خدا رحمت كند ولیا... شیراندامی را. با هم همكار بودیم. میتوانم بگویم كه مرد بسیار خوبی بود و از دست دادنش سخت. علاوهبر آن در كارش بسیار منضبط بود و برایش اهمیت داشت كه نقشش را بسیار خوب بازی كند. به همین دلیل برای كارش انرژی و وقت میگذاشت. در مجموع هنرپیشه خوبی بود.
ناگفتههای شیراندامی
داود میرباقری وقتی من رو دید به همه، همانجا گفت: من همین شیراندامی را میخواهم! من به او گفتم: من مریضم. میرباقری در جوابم گفت: اتفاقا در همین حال مریضی و در حالی كه دستهایت میلرزد میخواهم، چون سلیمان بن صرد خزاعی در هنگام شهادت 90 سال سن داشت.
من اینقدر به این مرد نزدیك شدم كه كم كم هرچه میگفتم باور كردم خود سلیمان هستم.
در تمام دوران بازی مختارنامه به میرباقری گفتم: ببین من مریضم و نیاز به رسیدگی دارم، برای همین همسرم باید همراهم باشد. از دوران جوانی هم هر موقع تئاتر بازی میكردم، همسرم كنارم بود و با او دیالوگها را تمرین میكردم.
-
در میان همعهدان
-
مُلک سیما بدون سلیمان
-
حمله ویروسی به اقتصادجهان
-
روزهای شیرین ازمیغان
-
یک چالش جدی برای نامزدها
-
شـــكارِ شیـر
-
180 دقیقه دلهره در شیرینی فروشی
-
محمد علاوی نخست وزیر عراق شد
-
حمله سوسکها به تهران جدی است؟
-
دردسرهای بی تجربگی
-
همه زیر چتر انقلابیم
-
محمد علاوی نخست وزیر عراق شد
-
اتحادیه عرب «معامله قرن» را رد کرد
-
ویروس بزرگی به نام رکود
-
ما قویتر میشویم