نسخه اوکراینی برای ایران

«جام‌جم» از‌ 7‌سناریوی‌ دشمن برای اغتشاشات1401‌ گزارش‌ می‌دهد

نسخه اوکراینی برای ایران

وقتی جنگ ترکیبی علیه ایران در اکتبر 2022 وارد کانال جدیدی شد که پیش از این برخی فضاهای آن تجربه نشده‌بود، اتاق‌های فکر خارج از ایران به‌سرعت وارد لاین جدید اعتراضی شدند و وضعیت فاز اغتشاش و توهم براندازی گرفت. در این اتمسفر فعال ضد‌ایرانی، گستره جنگ رسانه‌ای علیه ایران را طوری بارگذاری کردند که مرزهای آن در شبکه‌های اجتماعی دربرگیری بالایی داشته‌باشد و هر خبر تبدیل به یک منطقه جنگی شود و ذهنیت مردم را تغییر دهد، البته طبیعی هم بود؛ چون مادامی که جمهوری اسلامی ایران به‌عنوان اپوزیسیون نظام بین‌الملل منتقد نظم فعلی و در عین حال یکی از مبدعان نظم جدید جهانی باشد، این جنگ جهانی سلبریتی‌پایه و مدیا‌محور به‌هیچ‌‌وجه دور از انتظار نیست.

به همین دلیل وقتی بازنمایی رسانه‌ای ترسیم‌کننده یک جنگ شهری در ایران شد، تبهکارانی مثل مجریان سعودی ایران اینترنشنال و سربازان رسانه‌ای بن سلمان محور این جنگ هیبریدی شدند و به خاطر دستمزد خود، باید راه اصلاح را مسدود شده نشان می‌دادند و با فیک‌نیوزهای خود درخواست‌های بحق ما را به سمت نابودی ایران می‌بردند. البته بستری که این جریان تروریستی در آن فعال شد، اعتراضات به ماجرای فوت مهسا امینی بود اما نکته بسیار مهم اینجاست اگر ماجرای مهسا امینی هم نبود، ایران باید در مهرماه وارد فاز آشوب می‌شد تا غرب با کشوری تضعیف شده راحت‌تر چانه‌زنی کند و این دقیقا برنامه دوم پسامذاکرات بود. بنابراین در این فضا چند سناریوی اصلی در نظر گرفته شد که گرچه بافته‌های آن قدیمی و کارکرده‌بود اما برخی از آنها در پروژه‌های اعتراضی سال‌های قبل، از جمله 96 و 98 وجود نداشت و در مختصات شرایط جدید در مسأله زن، حجاب و برخی آزادی‌های اجتماعی می‌گنجید که در این گزارش برخی تکنیک‌های این ماجرا را مرور می‌کنیم.

رفتار‌شناسی احساسی دانشجویی
 یکی از تکنیک‌های اصلی این جریان برجسته‌سازی نقش دانشگاه و دانشجویان بود؛ رفتارشناسی احساسی و عاطفی دال مرکزی فعال کردن این گروه اجتماعی بود و دانشجویان به‌عنوان دهه هشتادی‌ها که نقش پررنگی در مبدا خیابانی این اعتراضات داشتند؛ نقش آلترناتیو را در بالا نگهداشتن فضای آشوب در خیابان و تایم‌لاین بر عهده داشتند، به همین دلیل در همان اوایل مهرماه ملتهب کردن فضای دانشگاه‌های شریف، الزهرا و... مانند دومینو فعال شد، گرچه دانشجویان بحق به برخی روال‌های اجتماعی معترض بودند اما جریان رادیکال با فحاشی‌های تند و بی‌سابقه و ارسال فیلم و خبر از این حلقه محدود می‌خواستند با تهییج مردم و اخطار درباره تکرار حوادث کوی دانشگاه، اصطلاحا خیابان را ملتهب نگه دارند تا لایه‌های کمتر احساسی و عاطفی مانند کسبه هم با آنها همراه شوند؛ بنابراین اعتصاب‌نمایی بازاریان، اصناف و کسبه تکنیک مهم دیگر جریان خارجی بود. 
هرچند اکثر کسبه حاضر نبودند با این موج فصلی همراه شوند اما وقتی امنیت مختل شود، برای جلوگیری از خسارت‌ها باید بخشی از مغازه‌های اطراف محل درگیری، کسب‌وکار خود را تعطیل می‌کردند و از سوی دیگر هم در وضعیت خشونت‌آمیز در شلوغی‌های حوالی بازار، یک کارناوال که بعضی افراد آن سلاح سرد داشتند با حضور در بازار تلاش کردند همزمان با تولید محتوا و تهدید کسبه، آنها را مجبور به بستن مغازه‌های‌شان کنند تا حداقل در آن شرایط غیرعادی، یک فریم عکس و فیلم به اسم اعتصابات سراسری بازار تهران روی خروجی سایت‌های لندنی برود و پازل اعتصابات بازار، سکانس‌ را تکمیل کند.اما سوءاستفاده از هیجانات دانش‌آموزان هم چاشنی تولیدات رسانه‌ای یک ماه اخیر بود که در کنار آن کشاندن این فاز به مسابقات ورزشی به‌ویژه لیگ برتر فوتبال، می‌خواست این آشوب را یک جریان گسترده اجتماعی نشان دهد که انگار از دانش‌آموز تا فوتبالیست در کشور کفن‌پوش و برانداز هستند! 
توجه کنید این نوع بازنمایی برای آشوب‌نمایی در ایران بود نه بحث اعتراض اما در این جنگ ترکیبی، آنها به همین ویدئوهای چند دقیقه‌ای از برخی کلاس‌های درس یا شوی فوتبالیست‌ها که وایرال می‌شد هم راضی نبودند چون هدف‌شان محدود‌کردن تمام سازوکارهای غیرسیاسی ایران بود و به همین دلیل حذف تیم ملی فوتبال از جام‌جهانی از خواسته‌های رادیکال این جریان بود که البته در جلسه اخیر فیفا هیچ توجهی به این خواسته‌های غیر‌عقلانی نشد. 

مشابهت سازی سرنوشت ایران و اوکراین
اما فعلا حرف اصلی در این تحلیل، مسأله تروریسم‌ رسانه‌ای است که نیاز داشته و دارد با ملتهب و کشت‌و‌کشتار سازی و وانمایی رفتارهای داعشی از سوی حکومت، یک کمپین بین‌المللی علیه ایران شکل بدهد؛‌ افقی که چشم‌انداز آن آسان کردن اعمال تحریم‌های جدید و اوکراین‌سازی از کشورمان است، نمادی که شاید در همین تجمع اخیر برلین هم حضور برخی افراد با پرچم اوکراین را دیده‌باشید که چطور به دنبال یکسان کردن سرنوشت ایران و اوکراین هستند. 
این جریان تروریستی رسانه‌ای، حتی ابایی نداشت برای محاصره بین‌المللی ایران، از افراد مظلوم و درگیر رنج ناشی از فقدان عزیزان‌شان در ماجرای هواپیمای اوکراینی،‌ سپر انسانی درست کند که با سروشکل‌دادن به تجمعات ضد ایرانی در برلین و سایر شهرهای آمریکایی و کانادا، جامعه جهانی را مجاب کند ایران یک کشور غیرعادی است.
شاید این سؤال در ذهن‌تان شکل بگیرد فایده چنین کار رادیکال و تندی چیست؟ پاسخ آن خیلی دور از ذهن نیست، شروع یک جنگ دیپلماتیک، رفتن سفرای غربی از ایران،‌ آمدن بمب و تحریم و ایجاد فضای نظامی علیه کشورمان خوابی است که برای ایران دیده‌اند و کمپین‌سازی بین‌المللی علیه ایران، هدفی جز این ندارد. 
البته در این بازه زمانی، اروپا خیلی بدشانسی آورد که درست در میانه بحران امنیتی در ایران، خودش هم درگیر یک بحران اقتصادی و انرژی شد و سبب شود استاندارد دوگانه و خصمانه‌اش علیه ایران لو برود، چه ایران باشد یا فرانسه، وقتی معترضان وارد کانال تخریب اموال عمومی و تعطیلی زندگی روزمره مردم شوند، اسم‌شان اراذل و اوباش است؛ نکته‌ای که وزیر کشور فرانسه هم حتی آن را توییت کرد اما وقتی کار به ایران می‌رسد، همین قشر تخریب‌گر برای غربی‌ها عزیز می‌شوند و اروپا هم به خاطرشان پلیس ایران را هم تحریم می‌کنند. 

جمهوری اسلامی اپوزیسیون نظام بین‌الملل
پس ما در این جنگ جهانی هیبریدی با یک منطق مشترک و اصول یکسان طرف نیستیم، منطقی که می‌گوید اگر ایرانی هستی و به عنوان جمهوری اسلامی اپوزیسیون نظام بین‌الملل هستید، محکوم به مرگ اید، حتی اگر بحث مجوز دارو باشد، شما را تحریم می‌کنند چون نظم جهانی برای غرب یک‌خط قرمز است و به همین دلیل همه غرب (از لحاظ گفتمانی نه صرفا جغرافیایی) در همه ساحات خود به شکل یک کل منسجم علیه ایران‌مان به میدان آمده‌است. 
نکته دیگر در این فرآیند کاملا جنگی مدرن، ایجاد فضای رعب و وحشت داخلی است که بار اصلی آن بر دوش پروژه کشته‌سازی است. این شورش آنلاین نباید در حد سوزاندن چند روسری و بی حجاب شدن و آتش زدن پرچم ایران باقی بماند، این جریان اعتراضی به جنس خون نیاز داشت تا جامعه جهانی، ایران را متهم ردیف اول بنشاند.

بازی خون تروریست‌ها 
برای روسری سوزاندن چیزی بیشتر از تشویق، نصیب این جریان نمی‌شد؛ پس باید هزینه سازی را در حد یک اعتراض خونین برای نظام بالا می‌بردند، پاسخ به چرایی آن هم طبیعی است؛ اگر بخواهند یک کشور را جنگزده و وارد معرکه نظامی کنند،‌ اعتراضات نباید مسالمت‌آمیز باشد و اساسا اعتراضی که اصلاح از آن بیرون بیاید نه خون، هیچ کارایی به درد بخوری برای تروریست‌ها نخواهدداشت. بنابراین پروژه کشته‌سازی را هم باید در پازل کمپین‌سازی بین‌المللی علیه ایران شناسایی کرد.  البته در کنار تمام این اقدامات رادیکال و خشن جنگی، یکی از پاهای این هشت‌پا جنگ سایبری، در کنار جنگ اطلاعاتی،‌ جنگ تحریمی و جنگ مجازی بود، به طوری که ایران در اتفاقات اخیر در هر ثانیه یک حمله‌ سایبری را پشت سر گذاشته‌است. این گزاره‌ای است که رئیس سازمان پدافند غیرعامل کشور هم آن را اعلام کرد. در واقع تشدید حملات سایبری به زیرساخت‌های فنی و خدمات عمومی برای ناراضی کردن مردم در دوماه اخیر، یک لحظه هم متوقف نشده‌است. بنابراین دیگر نباید بگوییم تهدید سایبری بلکه ما در دوره جنگ سایبری هستیم و حوادث اخیر سایبری هم به شکل سه بعدی و کاملا واضح به ما نشان داد این تهدیدات لحظه به لحظه رو به افزایش است و ما در اقیانوس شناور جنگ مدرن هستیم. 

مریم عاقلی - روزنامه‌نگار