بخوانید و فراموش كنید!

شما هم می‌خواهید نویسنده شوید؟ حتما نگاهی به این گزارش بیندازید

بخوانید و فراموش كنید!

نوشتن رویای شما هم هست؟ مثلا تا به حال دلتان خواسته نویسنده شوید، كتاب خودتان را پشت ویترین كتابفروشی‌ها ببینید یا آن را برای دیگران امضا كنید؟ هم من می‌دانم و هم شما كه احتمال داشتن این رویاها در همه ما خیلی بیشتر از نداشتنش است، این آدمیزاد شیر پاك خورده دلش می‌خواهد جایی از خودش رد بگذارد، بنویسد، نقاشی كند و بنوازد و خلاصه هر طور كه شده همان درد معروف جاودانگی را برای خودش درمان كند. در این میان، نوشتن هم به ظاهر از همه كارها راحت‌تر و در دسترس تر است. همین كه سواد خواندن و نوشتن داشته باشید، می‌توانید نوشتن را شروع كنید. بالاخره همه‌مان قصه‌هایی داریم دیگر، قصه‌هایی كه بخواهیم راوی‌شان باشیم و برای دیگران تعریفشان كنیم. اما خب... اگر ماجرا به همین سادگی‌ها بود كل دنیا نویسنده شده بود دیگر... صرف داشتن داستانی برای تعریف كردن نمی‌توان نویسنده شد و به رویاهای دور و درازی رسید كه اول كار به آنها اشاره كردیم. به همین دلیل هم خیلی‌ها راه‌های مختلفی را امتحان می‌كنند، مثلا بعضی‌ها به این باور دارند كه بالفطره نویسنده‌اند، می‌نشینند و داستان یا داستان‌هایشان را می‌نویسند و بعد هم چاپش می‌كنند و تمام. حالا بعضی شان كه البته تعداد خیلی كمی را شامل می‌شوند، ذاتا نویسنده‌اند و ماندگار می‌شوند، بعضی دیگر هم برای ماندن تلاش می‌كنند و بعضی دیگر هم فكر می‌كنند نویسنده‌اند! خلاصه با این دسته كه هم نویسنده حرفه‌ای دارند، هم نویسنده در حال تلاش و هم نویسنده متوهم كاری نداریم و می‌رویم سراغ دسته دیگری كه در قدم‌های اول می‌مانند و با وسواس سعی می‌كنند راه درست را پیدا كنند. حالا به نظر شما این دسته چه راهی را انتخاب می‌كنند؟ و از كجاها سر در می‌آورند؟ معلوم است دیگر از كارگاه‌های داستان و كتابفروشی. به همین دلیل هم طی سال‌های گذشته این دو حسابی رونق داشته‌اند. البته رونق كتاب‌های راهنمای داستان‌نویسی آنقدر این سال‌ها زیاد بوده كه سایت كتابخانه ملی عدد بالایی از كتاب‌های آموزش داستان‌نویسی را نشان می‌دهد. به گواه آنچه روی این سایت ثبت شده حدود 300 كتاب تا‌كنون در این زمینه منتشر شده و برخی از آنها تجدید چاپ‌های متعددی را پشت سر گذاشته‌اند، نمونه‌اش كتاب «هنر داستان‌نویسی» نوشته ابراهیم یونسی است كه روز گذشته نشر نگاه خبر انتشار چاپ پانزدهمش را اعلام كرد.

كتاب‌هایی كه كسی را نویسنده نمی‌كنند
اما آیا كتاب‌های داستان‌نویسی می‌توانند شما را تبدیل به نویسنده كنند؟ همین‌طور كارگاه‌های داستان. واقعیتش این است كه نوشتن داستان كار راحتی نیست، خودتان هم می‌دانید دیگر... كه اگر بود همه دنیا نویسنده شده بودد. پس كتاب‌های داستان‌نویسی نمی‌توانند شما را به نویسنده تبدیل كنند. نویسنده شدن واقعا الكی نیست، اما هستند كتاب‌هایی كه می‌توانند شما را راهنمایی كنند و لااقل مسیر درست را نشان‌تان بدهند. خلاصه كه باید بگوییم هرچند كتاب‌ها شما را نویسنده نخواهند كرد، اما كتاب‌ها شما را به مسیر درست هدایت خواهند كرد، نه این‌كه فكر كنید همه‌شان... اما بعضی‌شان این توانایی را دارند. حالا برای این‌كه لازم نباشد بروید و میان 300 كتاب بگردید چند نمونه از آن خوب‌هایش را برایتان می‌نویسیم. اول از همه باید برویم سراغ یك كتاب وطنی،‌ بر‌خلاف همه كه فكر می‌كنند باید كتاب‌های خارجی را خواند تا راهكارهای نوشتن را یاد گرفت، پیشنهاد می‌كنیم بروید سراغ «نوشتن در مه» محمد‌حسن شهسواری. از آن كتاب‌های قطوری كه می‌شود گفت می‌تواند به شما به‌عنوان یك عشق نویسنده شدن ایرانی، متنی را بدون هیچ واسطه و اعوجاجی در ترجمه مقابل‌تان قرار بدهد و بگوید این برای خود شما نوشته شده، بفرمایید و بخوانید.
ضمن این‌كه دو كتاب خوب خارجی هم هست كه برای نویسند شدن حتما باید خواندشان. هنر داستان‌نویسی و همین‌طور نظریه‌های رمان كه هر دو نوشته دیوید لاچ هستند از جمله كتاب‌های
 به درد بخوری هستند كه می‌توانید میان 300 كتاب منتشر شده سراغ‌شان بروید و بخوانیدشان. اما باز هم مطمئن باشید هیچ كتابی نمی‌تواند شما را به یك نویسنده بدل كند.
پس چگونه نویسنده شویم؟
همه كتاب‌ها نوشته شده‌اند و همه كارگاه‌ها برگزار می‌شوند تا به این سؤال ما و شما پاسخ دهند. خواندن كتاب خوب مهم است، داشتن استاد خوب هم، می‌توانید همه كتاب‌ها را كه نه لااقل یك‌پنجم آنها را بخوانید و به كارگاه چند نویسنده مشهور هم بروید، اما باز هم نویسنده نخواهید شد. در واقع هیچ چیز و هیچ كس نمی‌تواند شما را به نویسنده بدل كند. هیچ چوب جادوگری و وردی وجود ندارد كه شما را به نویسنده بدل كند.
اگر قرار است نویسنده شوید باید پوست خودتان را بكنید، آن‌قدر بنویسید و آن‌قدر نسبت به خودتان بی‌رحم باشید كه بالاخره یاد بگیرید با كلمه‌ها چه كنید. ضمن این‌كه بخوانید و بخوانید، نه كتاب‌های آموزشی را، بلكه داستان‌های نویسنده‌های بزرگ را.
هرگز هم گول این كتاب‌هایی را كه می‌گویند نویسندگان و شاعران چطور زندگی می‌كردند، چه ساعتی بیدار می‌شدند، چه می‌خوردند، چطور می‌نوشتند و... را نخورید، اگر خواستید بروید سمت چنین كتاب‌هایی، جایشان را با كتاب‌های مصاحبه عوض كنید تا لااقل خودتان كشف كنید نویسنده مورد نظرتان چگونه نظراتی داشته و چه گفته است. حواس‌تان باشد در عرصه نوشتن و به‌خصوص نوشتن خلاقه و به‌خصوص رمان و داستان همه چیز باید كشف خودتان باشد.
بخوانید و فراموش كنید تا شیوه‌های خودتان را پیدا كنید. یادتان باشد داستانی كه تكه‌ای از شما در آن نباشد، داستان شما نیست، یكی قبلا بهترش را نوشته است.