گفتوگو با دهیار یکی از روستاهای قزوین که توانسته طی 2، 3 سال زادگاهش را سر زبانها بیندازد
روستایی به نام مادران
روی صفحات تقویم، بین همه مناسبتهایی كه با یك عنوان اختصاصی ملی و جهانی روی پیشانی روزها نشسته، امروز به اسم روستاییان و عشایر كشورمان سنجاق شده است؛ مناسبتی كه باعث میشود صفحه امروزمان را به یكی از روستاهای خاص كشورمان اختصاص بدهیم، روستایی كه بین بقیه روستاهای دیگر ـ همه آنهایی كه حال و روزگارشان بهخاطر فعالیتهای خاص دهیاری و مشاركت مردم شان خوب است ـ بهخاطر یك ویژگی خاص متمایز شده؛ روستای میلك بخش الموت غربی استان قزوین. روستایی با جمعیتی حدود 450 نفر كه نزدیك به دو سال است مدیریت دهیاریاش به یك زن سپرده شده و به این ترتیب نام فرحناز حسینپور در فهرست 2500 نفره دهیاران زن كشور نوشته شده است. حسینپور اما كنار همه مسؤولیتهایی كه بهعنوان دهیار به او سپرده شده، با یك حركت فرهنگی جالب اسم روستایش را در كشور مطرح كرده است؛ او كوچه و خیابانهای روستا را به اسم زنان قدیمی تر روستا كه همگی مادر و مادربزرگهای اهالی روستا هستند، نامگذاری كرده ؛ همین است كه حالا مردم از كوچه ملك جان و پونه میگذرند و سر از كوچه گلبوته و گلزار و گل جهان در میآورند؛ كوچههایی كه یاد اهالی میاندازند، روزی روزگاری در این كوچه، گل جهان، قابله روستا زندگی میكرد و گلبوته چه نانهای خوشمزهای در تنور میپخت.
من اهل همین روستا هستم، اما مدتهاست كه خارج از روستا زندگی میكنم. با وجود این به خاطر علاقهای كه به روستا داشتم در ماه حداقل سهچهار بار به روستا سر میزدم و سعی میكردم در امور آنجا مشاركت داشته باشم و با اینكه هیچ مسؤولیتی نداشتم خودم را درگیر مسائل مختلف میكردم. این پیگیری و علاقه و حضور من به چشم اعضای شورای روستایمان آمد و آنها پیشنهاد دادند دهیاری را قبول كنم. تا قبل از من روستای میلك هیچ دهیار خانمی نداشت و به همین دلیل اوایل مخالفتها بابت این موضوع زیاد بود و بهجز همسرم كه واقعا مشوقم بود، حتی خانواده خودم با این موضوع مخالف بودند و میگفتند دهیاری شغل سختی برای خانم هاست و با وجود این من با توجه به علاقهای كه داشتم آنها را برای پذیرفتن این مسؤولیت مجاب كردم. از طرف دیگر تعدادی از اهالی روستا هم مخالف این موضوع بودند و هنوز برایشان جا نیفتاده بود كه دهیارشان یك زن باشد و حتی سرسختانه نسبت به این موضوع جبهه گرفته بودند.
تغییر این نگاه كار سختی بود؟
نه خیلی. چون با كارهایی كه از همان ابتدا در روستا انجام شد و تغییراتی كه بهوجود آمد، اعتماد آنها را هم جلب كردم. یادم است اولین باری كه لبخند رضایت را در چهره اهالی روستا دیدم، در بحث خدماتی بود كه برای ساماندهی مسیرهای منتهی به میلك انجام دادم، میلك یك روستای كوهستانی است و رفت و آمد به آن خطرات زیادی دارد و یكی از اولین كارها نصب گاردریل بود كه با استقبال مردم مواجه شد. بعد كم كم مردم پذیرفتند كه واقعا رسیدگی به مشكلات روستا و بحث توسعه میلك یكی از دغدغههای مهم من است.
در مشاركت اهالی روستا با تصمیمات و فعالیتهای دهیاری، فرقی بین دوره مدیریت شما بهعنوان یك دهیار زن و دهیاران قبلی روستا وجود دارد؟
بله، قاعدتا این تغییر دیده میشود و بیشترین نمودش هم در افزایش مشاركت زنان روستا در امور روستا بوده است و الان طوری شده كه هر مهمان رسمیای هم كه بخواهد به روستا بیاید از استاندار گرفته تا نماینده مجلس و... زنان روستا در صف اول استقبال هستند درحالی كه قبلا زنان در چنین مراسمی اصلا از خانههایشان بیرون نمیآمدند، الان اما اینطور نیست و خوشبختانه همین حضور به چشم مسؤولان هم میآید و در تغییر شرایط زندگی زنان روستا موثر است.
از نامگذاری كوچه و خیابانهای روستا به اسم زنان بگویید، این حركت خاص شما اسم میلك را در سطح كشور مطرح كرده است.
كوچه و معابر روستای ما قبلا اصلا اسمی نداشتند، كلا روستای ما دوتا خیابان اصلی دارد كه یكی برای بالا محله است و به اسم جیر محله میشناسند و یكی برای پایین محله كه به اسم جار محله میشناسند. این دوتا هم اسمشان فقط به صورت لفظی بود و بقیه هیچ اسمی نداشتند، تا اینكه از طرف بخشداری اطلاعیهای آمد كه نوشته بود حتما معابر روستا نامگذاری شوند، چون بحث گازرسانی در روستا مطرح شده بود. من از وقتی این موضوع مطرح شد ذهنم درگیر انتخاب اسامی شد.فكر كنم دوماهی طول كشید تا به نتیجه برسم، اول میخواستم از اسامی طبیعت استفاده كنم، اما دلم میخواست اسامی به نحوی به میلك مربوط باشند و خاطرهای را برای اهالی زنده كنند، درنهایت به اسم زنان روستا رسیدم، اسامیای مثل گلبوته، گلزار، گل جهان و ... خوشبختانه این ایده با استقبال شورای روستا هم روبهرو شد و بالاخره موفق شدیم این فكر را عملی كنیم.
اسامی را چطور انتخاب كردید؟
در صحبتهایی كه با بزرگان روستا و خود اهالی داشتیم به اسم زنانی رسیدیم كه همگی در گذشته در روستا شناخته شده بودند، هركدامشان یك كاری انجام میدادند مثلا گل جهان قابله روستا بود كه بچههای زیادی را به دنیا آورده بود و اگر اسمش روی این كوچه هم نمیآمد شاید نسل جدید هیچ ذهنیتی درباره او نداشتند. اما با این كار نه فقط گل جهان كه بقیه زنان روستا هم دیده شدند. بگذارید اینطور بگویم كه در روستاها، زنان همیشه سخت ترین كارها را انجام میدهند، هم بهخوبی وظیفه مادری شان را انجام میدهند هم در امورات مختلف كشاورزی و دامداری پابه پای مردها كار میكنند اماخیلی وقتها اسمی از آنها نیست. همه زنانی كه حالا اسمشان روی كوچهها و معابر میلك است، زنان و مادرانی هستند كه فرزندانی خوب تحویل جامعه دادهاند بچه هایشان تحصیل كردهاند، اما هیچوقت به اسم مادرشان شناخته نمیشوندو همه میگویند كه مثلا پسر آقای فلانی هستند و ... اما با این كار الان اسم مادرها هم زنده شده است.
استقبال مردم روستا از این نامگذاری چطور بوده؟
خیلی خوب، خیلیهایشان میآیند و تشكر میكنند كه مثلا اسم مادر یا مادربزرگشان مطرح شده و یك جورهایی این اسمگذاری خاطرههای زیادی را برایشان زنده كرده است؛ البته من سعی كردم بهجز این موضوع، سنتهای قدیمی روستا را هم یك جورهایی احیا كنم و برگزاری مراسم نوروز خوانی در روستا یكی از این موضوعات است و الان دوسال است روز سوم عید ما یك برنامه مشترك میگذاریم و همه اهالی در حیاط امامزاده اسماعیل روستا جمع میشوند و بعد از زیارت امامزاده، چند نفر از بزرگان روستا شعرهای قدیمی با محوریت نوروز را میخوانند و بقیه هم تكرار میكنند و یك جورهایی، این سنت قدیمی روستای ما دوباره احیا و با استقبال مردم هم مواجه شده است.
-
گشتی در تنها مزرعهگردشگری ایران
-
از دست پریسیما عصبانیام!
-
رقابت یک میلیون دانشجو برای بیکاری
-
مثل سپاه قدس
-
تحقیر آمریکا در عملیات گاندوی 2
-
جذب افراد نخبه در مشاغل حساس
-
کمحاشیهها در صدر
-
مین گوجهای زیر پای کشاورزی
-
اسرار مرد عنکبوتی ایران
-
روستایی به نام مادران
-
شلیك به سینما به سبك میــرزا رضــا !
-
مجاهدتهای رسانهای در آوردگاههای جهانی
-
نیروی دریایی آمریکا در سواحل گوام کروز دریایی آزمایش کرد
-
المیادین: لاوروف فردا به بغداد میرود
-
ریاض: تلاش میکنیم سودان را از فهرست تحریمهای آمریکا خارج کنیم
-
انحصار خدمات رمز دوم پویا توسط یك شركت