مسأله روان!

مسأله روان!

حالا چند هفته از مرگ خودخواسته دانشجوی برق دانشگاه تهران گذشته است، اتفاقی که به نوعی نمودی از هشدارهای پیشینی بود که برخی روان‌شناسان به برخی اختلالات روانی رایج داده بودند. بخشی از این ماجرا به رویه عجیب ثبت‌نام دانشجویان دیگر در مقاله‌نویسی دانشجویان بازمی‌گردد که صفحه دانش دیروز روزنامه جام‌جم در گفت‌وگو با معاون پژوهشی وزارت علوم به چند و چون آن پرداخت. این که این رویه چقدر می‌تواند در بی‌عدالتی آموزشی نقش داشته باشد و همین موضوع به بحران‌های روانی دانشجویان دامن می‌زند. اما سوی دیگر این اتفاق به اختلالات روانی ناشی از این موضوع باز می‌گردد.

نکته‌ای که بی‌توجهی به آن می‌تواند به تکرار حوادثی این چنینی بینجامد، این موضوع در هفته پیش رو وقتی  نمود پیدا کرد که خبر مرگ یک دانشجوی دیگر این بار در دانشگاه علامه در رسانه‌ها منتشر شد. در توضیح چرایی این اتفاق هم به نقل از مسئولان این دانشگاه به وجود این اختلالات اشاره شده بود. دکتر فرشاد شیبانی، روان‌شناس که مدتی هم در بخش سازمان مشاوره دانشجویی دانشگاه تهران حضور داشته به وجود این اختلالات اشاره دارد و در گفت‌وگو با جام‌جم رایج‌ترین آن را دوری از خانواده به دلیل تغییر محیط زندگی می‌داند. او البته به این موضوع اشاره پررنگی دارد که بی‌توجهی به مشاوره دانشجویی می‌تواند پیامدهای تلخ بسیاری را به همراه داشته باشد. نزديک به دو دهه است که سازمان نظام روان‌شناسي در ایران راه‌اندازي شده و قرار بر اين بوده که اين سازمان پرچمدار مسائل بهداشت رواني جامعه باشد. اما باید در عمل دید چقدر به اين سازمان توجه شده و چقدر به موازات آن سازمان‌هاي مداخله‌گر در امر بهداشت روان ایجاد شد؟
بهبود وضعیت دانشجویان به این معناست که دانشجویان در زمان لازم امکان دسترسی به حمایت‌های روانی و مشاوره‌ای را داشته باشند و بتوانند این بحران را با سلامت پشت ‌سر بگذارند. معمولا دانشجویانی که از مشاوره‌ها و خدمات آن بهره برده‌اند ابراز رضایت داشته‌اند. دانشگاه‌ها باید به‌گونه‌ای عمل کنند که با حرف و در عمل رفتارهای سالم را در دانشجویان تقویت کنند. بنابراین در حالی که به آنها توصیه می‌کنند از نظر خواب، تغذیه، فعالیت بدنی و مدیریت استرس مراقب باشند، همچنین گوشزد می‌کنند که این راهکارها را انجام دهند. به‌عنوان مثال، یکی از کمک‌های ساده‌ای که می‌توانند انجام دهند این است که کتابخانه‌ها در طول شب بسته باشند تا دانشجویان دچار کمبود خواب نشوند یا این که در محیط دانشگاه ورزش‌ها و فعالیت‌های بدنی کم‌هزینه‌ای انجام شود که آنها بتوانند از نظر روحی تقویت شوند. این موضوع اما منظرهای دیگری هم به همراه داشت، فارغ از تمامی تهدیدات روانی دانشجویان که با آن روبه‌رو هستند و حتی فارغ از پیامدهای روانی به واسطه فراگیری دوساله کرونا باید به فشارهایی اشاره کرد که از سوی مراکز علمی به دانشجویان تحمیل می‌شود. فراگیری کرونا یک موضوع جهانی بود و محدودیت‌های آن به نوعی برای همه افراد جامعه شکل می‌گرفت و به تعریفی دیگر از برخی پیامدهای روانی آن گریزی نبود، اما فشارهای دانشگاهی نکته‌ای است که می‌توان با اعمال برخی سیاست‌ها از آن پیشگیری کرد. نمونه آشکار آن در ماجرای قیدکردن نام روی مقاله دانشگاهی اخیر به چشم آمد. در کنار همین فشارهاست که بازارهای کاذبی هم شکل می‌گیرد. به این معنا که فشار بیهوده بر دانشجویان در بسیاری از دانشگاه‌های کشور در زمینه ارائه مقاله، ماجرا را به جایی رسانده که بازار دلالی مقاله هم رونق بگیرد و برخی افراد از این مسیر برای خود کاسبی پررونقی راه بیندازند.