گزارشی از پشت صحنه مسابقه «راهی شو» و گفت و گو با کارگردان تهیه کننده و مجری برنامه که بهزودی روی آنتن شبکه 5 میرود
راهی هیجان شو!
اگر به دیدن یک رقابت پرهیجان و کمی خطرناک علاقه مند هستید، شما را به تماشای مسابقه راهیشو شبکه پنج دعوت میکنیم. مسابقهای که ارشا اقدسی میزبانی آن را بهعهده دارد. بله درست شنیدهاید. ارشا اقدسی، همان بدلکاری که علاقه مند به چپ کردن ماشین و پرش از ارتفاعات بلند و سوختن در آتش و سقوط از بالگرد است. حالا در راهی شو، فرصتی برایش مهیا شده تا برخی اتفاقاتی را که پیش از این تجربه نکرده در این مسابقه تجربه کند. جالبتر اینکه در هر قسمت دو نفر دیگر را هم به چالشهای عجیبش دعوت میکند. یک بازیگر و یک ورزشکار که در هر قسمت از این مسابقه او را همراهی میکنند. حتما تا الآن کنجکاو شدهاید بدانید کدام بازیگران قرار است با او در این چالش همراه شوند و چه اتفاقاتی را قرار است برایتان رقم بزنند. پس صبر کنید تا اولین قسمت این مسابقه بهزودی روی آنتن برود. اتفاقی که برای نخستین بار در قاب تلویزیون می افتد و شما شاهد یک مسابقه شهری خواهیدبود. همچنین به گفته تهیهکننده راهیشو پلاس که اتفاقات پشت صحنه را برای مخاطب پخش میکند چه بسا جذابتر از خود مسابقه باشد. به همین دلیل در یکی از روزهای تصویربرداری این مسابقه پشت صحنه آن رفتیم و گزارشی از روند تولید آن تهیه کردیم. همچنین با سجاد مشحون کارگردان، صادق شمسایی تهیه کننده و ارشا اقدسی مجری و یکی از شرکتکنندههای آن گفت و گو کردیم که خواندن آن خالی از لطف نیست. پس همراه ما باشید:
یکی از جذابیتهای کار خبرنگاری همین است که برای تهیه گزارش سر از مکانهایی درمیآوریم که شاید قبل و بعدازآن هیچوقت فرصت حضور در آنجا را پیدا نکنیم یا بهقولمعروف گذرمان به چنین جاهایی نیفتد. مثل همین دانشکده انتظامی که یکی از لوکیشنهای مسابقه راهیشو است و گروه دو سه روزی است در حال ضبط بخشهایی از مسابقه در پیست سوارکاری دانشکده هستند. آنهم در سرما که باعث شده بود همه عوامل کلاه و دستکش به همراه داشتهباشند و زیپ کاپشنهایشان را تا بالا بکشند. ماسک هم مزید بر علت شده بود تا شناسایی افراد برایت سختتر شود. بعد از هماهنگیهای بسیار از طرف گروه تولید و تهیه، یکی از عوامل ما را تا پیست که مسیر تقریبا طولانی است، همراهی میکند. در طول مسیر با سربازهایی مواجه میشویم که در آن سرمای طاقتفرسا یا در حال نگهبانی هستند یا بهصورت گروهی در حال تمرینات نظامی. به محل ضبط مسابقه که میرسیم نگاهمان به برجک نگهبانی میافتد که در ارتفاع بالایی است و یک سرباز سلاح به دست در آنجا مستقرشده و حواسش به همه رفتوآمدها هست. همچنین دو تصویر از شهید سلیمانی و شهید فخری زاده که در اطراف پیست نصبشده است. وارد پیست که میشویم، چند موتور atv یا همان موتور چهارچرخ در گوشهای از پیست قرار دارد. یک سیبل هم در میانه زمین قرار دارد که ارشا اقدسی با پوشش سوارکاری کمان به دست به آن تیر پرتاب میکند و یکی دو فیلمبردار هم از زوایای مختلف این لحظه را ثبت میکنند. آرش میراحمدی هم در گوشهای دیگر از زمین بالباس سوارکاری در حال صحبت با کارگردان است. لوگوی راهیشو که در اطراف پیست قرار دارد، نظرمان را جلب میکند. حتی پشت لباس عوامل هم این لوگو وجود دارد. یک هلی شات هم در حال پرواز در آسمان پیست است و عوامل هم پشت نردهها و در جایگاه تماشاچیها ایستادهاند. فردی که مسؤول هلی شات است هم پشت نردهها ایستاده و کنترل به دست، هدایت آن را بهعهده دارد. به گفته یکی از عوامل، این مسابقه با 23 دوربین ضبط میشود تا هیچ لحظهای را از دست ندهند. تعدادی از افراد هم در جایگاه تماشاچیها نشستهاند و از دور همهچیز را رصد میکنند.
حضور پررنگ بانوان ورزشکار
تهیه کننده یکی از افرادی است که در جایگاه تماشاچی ها نشسته و با دقت همه چیز را زیر نظر دارد. از او میپرسیم که دلیل انتخاب این لوکیشن برای ضبط مسابقه چیست؟ او میگوید: از آنجا که اساس برنامه را روی آیتم های هیجانی گذاشته ایم، بنابراین همه لوکیشن های سطح شهر این ظرفیت را ندارد که بتوانیم آیتم های خاص مان را در آنجا ضبط کنیم. به عنوان مثال آیتم تیراندازی و سوارکاری که باید در مکان های استاندارد انجام شود. به همین دلیل با این دانشکده هماهنگی های لازم را انجام دادهایم.
شمسایی همچنین درباره سختی های این مسابقه توضیح میدهد: طراحی این مسابقه را من انجام دادم. شاید نوشتن آن خیلی راحت تر از این بود که به مرحله اجرا رسید. منظورم این نیست که نمیدانستم چه اتفاقاتی را رقم میزنیم. اما برنامه ساز باید برای ساخت برنامه جذاب ریسک کند و ساخت راهی شو هم کار راحتی نیست.
به گفته او در همه قسمت ها از حضور یک خانم برای داوری دعوت شده تا نظر بانوان را هم به این مسابقه جلب کرده باشند. شهناز میرحیدری، داوری بخش موتورسواری را برعهده دارد که با پوشش مخصوص سوار موتور شده و با آن اطراف زمین موتورسواری میکند و یک فیلمبردار هم مدام او را با دوربینش تعقیب میکند. شمسایی همچنین میگوید از سه هلی شات که یکی از آنها دست ساز است و برای برنامه طراحی شده در این مسابقه استفاده میکنیم. یکی از شرکت کننده ها از گروه یگانویژه است که وقتی وارد زمین میشود، دوستانش هواداریشان از او را با تشویق نشان میدهند. خانواده اش نیز کنار زمین ایستادهاند و مشتاق و کنجکاو منتظر شروع این رقابت هستند. تهیه کننده از حضور و نقش خانواده و محوریت آن در مسابقه میگوید و اینکه یکی دیگر از اهداف مسابقه همین نکته بوده.
او با اشاره به پیست دیگری که با فاصله از اینجا کنار تپه ها قرار دارد میگوید بارندگی و آبگرفتگی آنجا باعث شد چند روزی در ضبط برنامه وقفه ایجاد شود و در نهایت این پیست را برای ادامه کار انتخاب کنند. وگرنه قرار بود در آنجا مستقر شوند. همین طور که با تهیه کننده گپ میزنیم، چند هلی شات بالای سر ما پرواز میکنند و صدای پروازشان نظرمان را جلب میکند. همچنین صدای موتورها باعث میشود که من و تهیه کننده برای اینکه در مصاحبه صدای همدیگر را بشنویم، بلندتر صحبت کنیم. در این میان شمسایی از استقبال بازیگران از این مسابقه میگوید و اینکه توانایی آنها شناسایی و بر همین اساس چالش ها طراحی شده است. ضمن اینکه سعی شده تا از بازیگران کمدی و طنز دعوت شود تا فضای جذاب تری را برای مخاطبان رقم بزنند. خوشبختانه هم تا به امروز اتفاق خاصی که باعث آسیب دیدن کسی شود، سر صحنه نیفتاده است.
وی همچنین میگوید: تاکنون در دریاچه شهدای خلیج فارس کار کرده ایم و بعد دو روز بوستان نهج البلاغه بودیم و روی پل معلق کار کردیم و سکانس های پرش را در آنجا گرفتیم. همچنین آبشار تهران رفتیم و هنوز لوکیشن های بسیاری برای کار مانده که در حال برنامه ریزی برای حضور در آنجا هستیم. البته به خاطر شرایط جوی و بارندگی و قرنطینه و کرونا خیلی از برنامه مان عقب افتادیم. چون همه چالش هایی را که در این مسابقه داریم، بستگی به شرایط جوی هم دارد. البته مدام با دوستان کارشناس پیشبینی هوا در ارتباطیم تا بدانیم چگونه و برای چه روزهایی برنامهریزی کنیم. اما حقیقتا خیلی کار سختی است.
برای اولینبار به اسب نزدیک شدم
آرش میراحمدی یکی از بازیگران طنزی است که به دعوت گروه در این رقابت حضور دارد. وی در گفتوگو با جامجم از این تجربه میگوید: من فکر میکنم ما آدمها بهخصوص در کشور ما خیلی نیاز به این چالشها داریم. خصوصا در شهرها که باید فضایی برای ورزش و کارهایی از این دست باشد. بنابراین من تصور میکنم هم برای مردم تماشای این مسابقه جذاب است و هم برای من به عنوان شرکتکننده که ممکن است فقط یکبار این فرصت را پیدا کنم. مثل تیراندازی، موتورسواری یا سوارکاری با اسب.
البته من مثل ارشا اقدسی یا شرکتکننده عزیز این رقابت که ورزشکار است، توانایی جسمانی ورزشکارانه ندارم. اما به عنوان بازیگر که معمولا فعالیتهای شبهورزشی داریم، تا حدودی آمادگی جسمانی برای چالشهای تعریف شده در این مسابقه را دارم. اما شاید برایتان جالب باشد بدانید که من برای اولینبار به یک اسب نزدیک شدم و سوارکاری کردم. موتور چهارچرخ هم تا به حال سوار نشده بودم که این فرصت در راهیشو برایم مهیا شد. بنابراین خیلی هیجان جذابی را تجربه کردم.
عزم ملی برای داشتن هوای پاک
سجاد مشحون، کارگردانی این مسابقه پرهیجان را برعهده دارد. وی درباره این تجربه به جامجم میگوید: از زمانی که ایده مسابقه شکل گرفت و قرار شد یک چالش میدانی داشته باشیم، فکر میکردیم خیلی راحت و همانطور که برنامهریزی و طراحی کرده بودیم، کار را اجرایی کنیم. اما وقتی به مرحله اجرا رسید، متوجه شــــدیم
با چه سختیها و موانعی مواجه هستیم. یا اینکه فکر میکردیم بتوانیم در یک روز یک قسمت را بگیریم. اما در عمل این اتفاق نیفتاد و ما هر چهار روز یک قسمت را ضبط میکنیم؛ آن هم بهخاطر فصل پاییز و شرایط جوی است. البته که ما چالشهایمان را براساس این فصل طراحی کردیم. اما کار سخت ولی جذاب و لذتبخشی است.
وی درباره پیشبینیاش از استقبال مخاطبان مسابقه عنوان میکند: به نظر ما که سازنده آن هستیم و همچنین شاهد اتفاقاتی در صحنه هستیم که فکر میکنم خروجی خوبی داشته باشد و مردم کار را دوست داشته باشند. پیش از این مسابقهها اصولا در استودیو بوده که این اتفاق برای راهیشو نیفتاده. همچنین طراحی چالشها هم میتواند برای بینندهها جالب باشد. اتفاقا شهاب عباسی که یکی از شرکتکنندههای ما بود مدام از ما سوال میکند باز هم میتواند در این رقابت شرکت کند یا نه. بههرحال برای آنها هم جذاب بوده. بنابراین فکر میکنم بتواند مورد توجه مردم قرار بگیرد. از طرفی ما در این مسابقه میخواهیم تبلیغ هوای پاک را کنیم و به همین دلیل در بخشهایی از مسابقه از موتورهای برقی و دوچرخه استفاده کردهایم تا مردم را تشویق به داشتن هوای پاک کنیم. بنابراین از این جهت هم میتوان گفت یکی از مهمترین ویژگیهای این مسابقه همین نکته است که امیدوارم بتوانیم در قالب راهیشو فرهنگسازی کنیم و تاثیرگذار باشیم. البته ما یک چالش فرهنگی داریم که از شرکتکنندهها میخواهیم چالش فرهنگی مرتبط با محیطزیست و هوای تهران داشته باشند و به همین دلیل دوربین ما با آنها همراه میشود. به عنوان مثال یکی از شرکتکنندهها به ما گفته یک هفته میخواهد با دوچرخه سر کار برود یا درختکاری میکند. دوربین ما هم با او همراه میشود تا از این چالش فرهنگی تصویر بگیریم.
رقابت در سرما
در این میان آرش میر احمدی سوار موتور شده و در حال حرکت به سمت سیبل با تفنگ پینت بال تیراندازی میکند. هلی شات هم اطراف او در حال پرواز است و همزمان یک فیلمبردار با دوربین هم پشت موتور نشسته و او را همراهی میکند. بعد از چند دقیقه فیلمبردار از موتور پیاده شده و گوشه ای از پیست مشغول کارش است که میراحمدی به شوخی به سمت او شلیک میکند و هر دو میخندند. در این فاصله دوستان یکی از شرکت کننده ها با ارشا اقدسی عکس یادگاری میگیرند. با سردتر شدن هوا یکی از عوامل با فاصله کمیدورتر از پیست آتشی روشن میکند که هر از گاهی بچه های گروه برای اینکه خود را گرم کنند، به سمت آتش که نزدیک یک آلاچیق است، میروند و چای مینوشند. نوبت به چالش سوارکاری میرسد. ارشا اقدسی سوار اسب شده و در حال سوارکاری با کمان به سمت سیبل تیراندازی میکند. شرکتکننده دوم هم سوار بر اسب شده و با کمان تیراندازی میکند. اما میراحمدی که گویا از اسب ترسیده و اهل سوارکاری نیست، از این کار ممانعت میکند. هوا رو به تاریکی است و پروژکتورهای پیست روشن میشود. سرمای هوا هم بیشتر شده که همچنان شرکتکنندهها در حال تمرین هستند. همهچیز برای ضبط مهیا شده که برای یکی از فیلمبردارها روی زمین مقوا میاندازند و او روی مقوا میخوابد تا از زاویه متفاوتتری تصویر بگیرد. میراحمدی کنجکاو میشود که روی اسب بنشیند و با کمک یکی از عوامل سوارکاری کند. هنوز ضبط برنامه به پایان نرسیده که سرمای هوا و تاریکی مانع از ادامه کار میشود و گروه خود را برای رفتن به خانه آماده میکند.`
در نشست خبری مسابقه که با هم گفتوگو کردیم، هنوز راهیشو در حد طرح روی کاغذ بود و به مرجله اجرا نرسیده بود. حال که مدتی است در کار قرار گرفته و چند قسمت از برنامه را هم ضبط کردهاید، توانستید برخی اتفاقاتی را که قبلا گفته بودید با این مسابقه رقم بزنید؟
ما هنوز هم در فاز اجرا داریم برنامه را پیدا میکنیم؛ چون درگیر پروتکلهای بهداشتی شدیم و شهر تعطیل شد و با یکسری محدودیت ها مواجه شدیم. از طرفی به همین دلیل شرکتکنندههایمان و لوکیشنها متفاوت میشوند و حتی برخی جاها با ما همکاری نمیکنند. به عنوان مثال ما برای کار روی پل نهچالبلاغه با مشکلاتی از این نوع روبهرو شدیم. نکات ایمنیاش هم رعایت نشده بود و به همین دلایل از برنامهریزی عقب میمانیم یا تغییراتی را روی طرح ها انجام میدهیم. از طرفی برنامه باید به پخش برسد و ما نمیتوانیم ضبط برنامه را تا مهیاشدن شرایط متوقف کنیم. هماهنگی اتفاقات هم کار بسیار سخت و پیچیدهای است و باعث اخلال در کار میشود؛ البته مواردی که بیان کردم توجیه نیست؛ حقیقت است. حتی من میخواستم مقابل دوربین حقایق را بیان کنم و از طرفی خیلی دوست داریم آیتمها را سنگینتر کنیم، اما به دلیل ناهماهنگیها این اتفاق نمیافتد.
مگر پیش از ضبط برنامه هماهنگیها و نامهنگاریها انجام نشدهبود که در طول کار با مشکل روبهرو شدید؟
ما در بدترین زمان ممکن کار میکنیم؛ البته یکسری چیزها قابل حدس بود و دور از ذهن نبود. میتوانم بگویم الان هم داریم برای خواستههایمان میجنگیم. یک جایی هم ناامید شدیم، اما سعی کردیم راهیشو خروجی آبرومندی داشته باشد.
منظورم این است پیشبینی نمیکردید که با چنین موانعی روبهرو شوید؟
اتفاقا خیلی چیزها را پیشبینی میکردیم، اما در طول کار با چیزهایی مواجه شدیم که اصلا پیشبینی نکرده بودیم. ما نمونه خارجی برای این مسابقه ندارم، اما به جرات میگویم که اگر برای هر قسمت یک ماه زمان داشتیم، نتیجه آن خیلی بهتر از برنامههای ماجراجویانه خارجی میشد. با همه مشکلات و موانعی که در کل کار وجود دارد، اما بچههای گروه در این سرما تلاش کردند تا کار آبرومندی ارائه بدهند.
شما پیش از این گفتید قرار است اتفاقاتی را در این برنامه رقم بزنید که قبلا تجربه نکردهبودید؛ بنابراین توانستید در راهیشو اولینها را تجربه کنید؟
من در این چند قسمت هنوز نتوانستهام مهمانم را با چالشهایم درگیر کنم. آن هم بهخاطر شرایط جغرافیایی و هماهنگیهایی است که با مشکلاتی در این زمینه مواجهیم. مشکل اینجاست که امکان اتفاق چالشهایی که طراحی کردهایم به وجود نمیآید.
از چه نظر، توضیح میدهید؟
به عنوان مثال شرایطی که من در بانجی میخواهم به وجود نمیآید، چون نیازمند زمان بسیاری است که در اختیار ما نیست و این امکان به وجود نمیآید؛ بنابراین ناچاریم در مقیاس کوچکتر این اتفاق را رقم بزنیم که من را راضی نمیکند و ایده سوخت میشود، چون به نظر من مثل یک فیلم است. آنقدر باید بگیری تا یکی خوب درآید. شاید من زیادی سختگیرم، چون دوست دارم بینندهها شگفتزده شوند و خوششان بیاید. نه اینکه بگویند ما نمونهاش را پیش از این دیده بودیم. با همه این حرفها باز هم تلاش کردیم برنامهای تولید کنیم که موردتوجه مخاطبان قرار بگیرد. امیدوارم با حمایتی که مردم از راهیشو میکنند، بتوانیم آن را ادامه بدهیم.
پس به نظر شما همهچیز منوط به نظر مخاطب است؟
بله البته مخاطب تلویزیون بسیار رئوف است، چون هر چه نشان بدهی میبیند و استقبال میکند، اما من خیلی سختگیرم و به 20 فکر میکنم، اما میتوانم درباره ویژگی کار بگویم مخاطب تصاویری را در این مسابقه میبیند که تاکنون درتلویزیون ندیده است.
به گفته تهیهکننده و کارگردان انتخاب شرکتکنندههای بازیگر با مشورت شما بوده. چطور این افراد را انتخاب کردید؟
برای من مهم بود آن فرد به لحاظ روحی آمادگی حضور در چنین برنامهای را داشتهباشد. بنابراین افرادی به برنامه آمدند که انتخابهای درستی بودند. بارها به آنها گفتم در این شرایط کرونا به من منت گذاشتند که آمدند. چون خیلی از آنها حتی در این مدت ترجیح دادهاند در هیچ پروژهای حضور نداشتهباشند. اما به راهی شو آمدند.
با توجه به چالشهایی که پیش روی شرکتکنندهها قرار دارد، تمام مسائل ایمنی در کار رعایت میشود؟
بله. اگر هم متوجه شوم جان شرکتکننده را به خطر میاندازد، اجازه کار نمیدهم. خاطرم هست اجازه بانجی روی پل نهجالبلاغه را ندادم. چون فهمیدم ایمنی لازم را ندارد و ممکن است برای شرکتکنندهها اتفاقی بیفتد. با اینکه به تصاویر آنجا احتیاج داشتیم و برنامهریزی کردهبودیم. البته مسؤولیت جان آنها با من نیست و من اینجا فقط میزبان هستم؛ اما برای من مسؤولیت معرفتی دارد. بنابراین تا جایی که زورم برسد، سعی میکنم از اتفاقات ممانعت کنم.
با این حساب فکر میکنم اولین نفری که چالش مسابقه را انجام میدهد شما هستید. این طور نیست؟
دقیقا. همیشه اول خودم آن چالش را انجام میدهم. یعنی فارغ از بعد تصویری که بخواهیم برای برنامه تصویر بگیریم، خودم اول آن کار را امتحان میکنم. جدا از اینکه کارهایی را در این برنامه انجام میدهم که گاهی خطرناک است؛ اما خودم فقط آن کار را انجام میدهم و آن چالشها برای شرکتکنندهها نیست. اما چالشهایی را برای شرکتکنندهها تعریف کردهایم که مخاطب از دیدن آن لذت ببرد. چون همیشه یک وجهه خاصی از بازیگر را دیده و در این کار بعد دیگری از این شخصیت را میبیند. به عنوان مثال اگر یک فوتبالیست برگردان در فوتبال بزند، آنقدر برای بیننده جذاب نیست که این کار را یک بازیگر انجام بدهد. بنابراین ما وجه دیگری از بازیگران را میبینیم که توقع نداشتیم.
چقدر جای چنین برنامههایی در تلویزیون خالی است؟
من فکر میکنم جای این دست برنامهها خالی است و قابلیت این را دارد که چنین مسابقاتی ادامهدار باشد. یعنی برنامههایی که خارج از محیط استودیویی ساخته میشوند و اکت فیزیکی بیشتری دارد، برای مردم میتواند جذابتر باشد. تا جایی که دوست داشتهباشند خودشان هم در این برنامه شرکت کنند. حتی من برنامه را در بعد ایران میبینم؛ نه تهران. چون ایران جغرافیای جذابی برای این برنامه دارد. به عنوان مثال برای صخرهها، دریا و دشتهای خوبی که ایران دارد، میتوان چالش طراحی کرد و اتفاقات جذابی را رقم زد که به نوعی برای صنعت گردشگری هم میتواند اتفاق خوبی باشد که البته همه چیز منوط به همکاری و حمایت نهادهای بسیاری است.
-
می خواهیم در المپیک بهترین باشیم
-
تجارت افیون در فضای مجازی
-
شرطهایی برای پایان خوش دولت
-
مرگ تدریجی یک رویا
-
پویش ملی برای قهرمان ملی
-
راز قتل 2 زن در سینه گروگانگیر مسلح
-
چایت را بنوش !
-
حیات وحش در حیاط خانه
-
قدردانی جهادگران سلامت از صداوسیما
-
راهی هیجان شو!
-
قدردانی جهادگران سلامت از صداوسیما
-
روزهای سخت ما و سختتر همسایه