روزهای سخت ما و سختتر همسایه
محمدحسین جعفریان کارشناس ارشد مسائل افغانستان
این روزها تمام جناحهای سیاسی ایران حتی آنها که در ظاهر به خون هم تشنهاند، حتی مخالفان رسمی اما عقلانیتر کل نظام، در یک باور مشترکند. ما یکی از سختترین دورههای این کشور را در تاریخ آن سپری میکنیم. لذا بیش از هر زمانی نیازمند آرامش و همدلی میان دوستداران این سرزمین هستیم. با تمام این احوال کسانی در همه طرفها هستند که درکی از این حساسیت و عواقب هولناک بیتوجهی به آن ندارند. آنها سرگرم رفتارهای شاد خویشاند. این وضعیت را ضرب در 100 کنید، میشود اوضاع فعلی «افغانستان»!
برخی بزرگان دو سوی مرز که این نوشتهها را دنبال میکنند، پیامهایی داده بودند و جویای نکاتی بودند که میشد فهمید چه تصوری از این سلسله یادداشتها برای برخی شان پیش آمده است. گفتم ضرب در 100، زیرا در افغانستان اینروزها، تمام کشور صحنه جنگ شده است. طالبان چنان غره شدهاند که با مینی کاتیوشا از داخل کابل، برخی محلات دیگر آن را موشکباران میکنند. چنانکه دولت مجبور میشود مدتی-هرچندکوتاه-فرودگاه بینالمللی پایتخت را ببندد. هر روز تعداد زیادی از دو طرف کشته و زخمی میشوند. امکانات ومنابع دولت بهوضوح کاهش یافته، طی چند هفته گذشته حدود 10 سرباز در بدخشان از نبود امکانات، یخزده و شهید شدهاند. چند روز پیش در استان «قندوز» فرمانده مرزبانی منطقه با تعداد زیادی از سربازانش در حمله طالبان از دست رفتند. دولت هم البته بیکار نیست. یک هجوم سنگین طالبان را در استان قندهار دفع کرد و دهها نفر از مهاجمان را کشت، اما سایه سنگین ناامنی بر سر تمام کشور افتاده، یک دادستان، چند خبرنگار و مجری تلویزیون، دانشآموزان و دانشجوها، یک امام جماعت در شهرستان «لاش جوین» نزدیک مرز ما، معاون استاندار کابل و یک عضو شورای ولایتی استان غور(همین دیروز)، انبوهی از مردم عادی کوچه و بازار و... در یکماه اخیر جانهای شیرینشان را از دست دادهاند. آمار مرگ و میر کرونا دوباره افزایش یافته، مذاکرات صلح دوحه قفل شده و... خلاصه مرگ بر سر همه چون شمشیر داموکلسی ایستاده است. بیراه نیست اگر بگوییم افغانستان در سختترین روزهای خود از زمان استقلال تا امروز بهسر میبرد.
اما تصور کنید در همین اوضاع، مثلا عدهای در کابل دغدغهشان این باشد که مرامنامه تنظیم کنند برای دانشگاهها تا مبادا در مکاتبات و پایاننامهها از واژگان فارسی جدیدتر استفاده شود. مثلا گفتن و نوشتن واژه «فتوکاپی» در همان دستورالعمل صحیح است، اما اگر بنویسید «رونوشت» مغضوب میشوید. به همین ترتیب «بایسیکل»احتمالا بیایراد و استفاده از واژه «دوچرخه» مذموم میشود. کار چنان بیخ پیدا کند و بهکار بردن کلمات فارسی مثلا «دانشگاه» بهقدری حساسیتزا شود که جماعت را مجبور به تعویض تابلوها کنند. در سمت دیگر، فساد تا پشت اتاق آقای غنی رسیده است. در یک یادداشت گفتم طالبان با قریب 100 لودر و بولدوزر، معدن طلایی را در منطقهای کوهستانی و دورافتاده در بدخشان میکاود و روزانه دهها کیلوگرم طلا برداشت میکند. به نظر شما این ماشینآلات روزانه چه مقدار سوخت و لوازم یدکی و حمایت مهندسی و غیره میخواهد؟ اینها از کجا به طالبان میرسد؟ از آسمان؟ خیر! از همان جادههایی که دست نیروها و مقامات دولتی است. این نمونه فساد در همه جا هست و البته کلی ایرادات دیگر که بگذریم.
نتیجهگیری؛ بله! دولت آقای غنی تمام این مشکلات را دارد. گاه و بیگاه رفتارهای عجیبی هم با تهران دارد، اما این یعنی منفعت ما در سقوط آن به دست طالبان است؟ هرگز، آنها که چنین فکر میکنند بدانند دولت آقای غنی با تمام نواقصش صدها برابر بهتر از چیزی است که طالبان منادی آنند. برخی دوستان بر این گمانند که این طالبان همان طالبان یکدست و روستایی عهد ملاعمر است. اینطور نیست. آنها نظیرهمگان، بسیار تغییر کردهاند. اگر بیایند دیگر بحث زبان و مسائلی از این دست نخواهد بود. ریشه همه چیز را خواهند زد. پس به گمان من ضمن حفظ گلایهها، باید به دولت آقای غنی کمک کرد تا با تمام طرفها و بزرگان مخالف طالبان متحد شود و فساد رخنه کرده در ارکان دولتش راجدی بگیرد. توصیه کرد تا در این برهه به متعصبان قومی و دینی و غیره میدان ندهد و هدف، قطع تنشها و فراهم کردن زمینه صلحی واقعی باشد. وای از آن روزی که طالبان با جنگ کابل را بگیرد. آنروز، مخالفان دو آتشه امروز آقای غنی هم در آرزوی همین حکومت، اگرچه پر از ایراد و فساد، آه خواهند کشید.
تیتر خبرها
-
می خواهیم در المپیک بهترین باشیم
-
تجارت افیون در فضای مجازی
-
شرطهایی برای پایان خوش دولت
-
مرگ تدریجی یک رویا
-
پویش ملی برای قهرمان ملی
-
راز قتل 2 زن در سینه گروگانگیر مسلح
-
چایت را بنوش !
-
حیات وحش در حیاط خانه
-
قدردانی جهادگران سلامت از صداوسیما
-
راهی هیجان شو!
-
قدردانی جهادگران سلامت از صداوسیما
-
روزهای سخت ما و سختتر همسایه