ماتَ سعیدا

دوستان و همكاران مرحوم محمدسعید جباری از كارنامه این مدیر رسانه‌ای و فعال سینمای مستند به جام‌جم می‌گویند

ماتَ سعیدا

حالا جمع‌شان در آن‌سو جمع‌تر است؛ روزگار است دیگر. عمر دست خداست و نمی‌شود گلایه كرد. اما می‌شود گفت كه جبهه جهادگران رسانه، آنها كه آستین بالا می‌زدند و وارد گود می‌شدند، حالا شعبه‌ای دارد، آنجا توی آسمان‌ها. هنوز داغِ روح‌ا... رجایی زنده بود كه آخر هفته خبر رسید محمدسعید جباری هم رفته است. رجایی، سردبیر جوان ما بود در روزنامه جام‌جم كه سال گذشته كرونا او را از ما گرفت. حالا می‌گویند قلب سعید جباری همین‌طوری كه داشته مثل همه 31‌ سالی كه می‌زده، یكهو تصمیم گرفته دیگر نزند و او را هم به هم‌قافله‌های جهادگرش، در حوزه رسانه برساند. محمدسعید جباری هم اهل رسانه بود و در این حوزه مدیریت می‌كرد و هم، دل در گروی مستندسازی اجتماعی و سیاسی داشت. در هر دو این فعالیت‌ها، او امضای خودش را داشت. امضایی كه مهم‌ترین شمایلش مربوط می‌شد به پیگیری دقیق گفتمان عدالتخواهی. او، روح بی‌قراری بود كه برای مبارزه با ناملایمتی‌ها آمده بود؛ حالا از هر دری كه ممكن بود، وارد می‌شد تا همین گفتمان را كه در سینمای مستند و رسانه نمایندگی‌اش می‌كرد، تقویت كند و پی بگیرد. او پنجشنبه گذشته در 33 ‌سالگی درگذشت، در حالی كه هنوز خیلی از ایده‌هایی را كه در سر داشت و مدام از آنها برای رفقایش می‌گفت، به اجرا نرسانده بود. یكی از آن سی‌وخرده‌ساله‌هایی كه زود مدیر شدند، اما تاثیرشان را گذاشتند؛ یكی از مصادیق طرح پوست‌اندازی در سطوح مختلف مدیریت فرهنگی كه از قضا جباری از خوب‌هایشان بود. حالا دوستانش در فراق او اینجا و آنجا می‌نویسند و از خوبی‌هایش می‌گویند. مثل همین دو صفحه روزنامه جام‌جم كه حالا میزبان یادداشت‌هایی از دوستان و همكاران اوست.

 از جنس «سفیر فیلم»
فعالیت‌های حرفه‌ای محمدسعید جباری از سال 1389 آغاز شد. او به همراه دوستان جوانش، ایده‌ای را در ذهن می‌پرورد كه وقت اجرای‌شان دقیقا همان سال 89 بود؛ یك سال پس از سال پرحادثه 88.
او می‌خواست دغدغه‌های سیاسی‌اش را به دغدغه‌های اجتماعی‌اش پیوند بزند و با عده‌ای جوان پرانرژی، مجموعه‌ای را راه بیندازد كه به زبان هنر به این موضوعات بپردازند. «سفیر فیلم» از همین‌جا شكل گرفت؛ مجموعه‌ای فرهنگی و هنری كه در این ده‌سال، محمدسعید جباری را به عنوان هیات موسس و عضو هیات‌مدیره، در كنار خود داشته و حرف خودش را زده است. مجموعه‌ای كه مستندهای سیاسی و اجتماعی‌اش، زبان و امضای خود را دارد و در این تشخص، جباری سهم كمی ندارد. او علاوه‌بر سمت اجرایی‌اش در این مجموعه، در بسیاری از پروژه‌های مستند سفیر فیلم به عنوان مدیر تولید و تهیه‌كننده حضور داشته است. سفیر فیلم مجموعه‌ای است كه پروژه‌هایش به صورت مشاركتی و گروهی تولید می‌شود و از این رو نام او در اغلب تولیدات این مجموعه به چشم می‌خورد؛ یك‌جا تهیه‌كننده، یك‌جا مدیر تولید، یك‌جا عنوانی دیگر. انگار كه در این میان تنها، هدف و انجام كار مساله بوده است و نه دیگر ملاحظات معمول.
 راوی «شب‌نامه»
سینمای مستند ما تنها یك بار تصویر محمدسعید جباری را جلوی دوربین دیده است؛ مستند پرسروصدای «شب‌نامه» كه او راوی‌اش بود، شب‌نامه یك فیلم مستند صد دقیقه‌ای بود كه سال 1395 تولید شد. دغدغه‌های جباری در طول فیلم پیداست؛ مبارزه با نفوذ و فساد. موضوع فیلم، فعالیت‌های سیامك نمازی، فرزند محمدباقر نمازی است كه در مهر ۱۳۹۵ به جرم «همكاری با دولت آمریكا» و هركدام به ده سال حبس محكوم شدند. سوژه و صداقت فیلم به گونه‌ای بود که اكران آن در دانشگاه‌ها لغو ‌شد و نهایتا در حوزه هنری صورت گرفت.
جباری بیشتر دوست داشت پشت صحنه باشد و این ماجرا تا آنجا پیش رفت كه بیش از تولید، به انتقال تجربه روی آورد و به هنرجوها ساز و كارهای مستندسازی یاد می‌داد. از جمله دوره‌ای تدریس به هنرجوهای سوری كه حمیدرضا جعفریان در یادداشتی كه برای جام‌جم نوشته و در همین گزارش خواهید خواند، به آن اشاره كرده است.
 در رسانه آرام و قرار نداشت؛ ظرفش آن‌قدر پر بود كه سرریز می‌كرد و سر از جاهای دیگر درمی‌آورد. از همین رو بود كه علاوه‌بر مستندسازی، روی به رسانه به معنای ژورنالیستی‌اش آورد و شد مدیرمسؤول «نسیم‌آنلاین» و «نود اقتصادی».
در اولی دغدغه‌های سیاسی‌اش را پی گرفت و در دومی، همان‌طور كه از عنوانش برمی‌آید، عدالتخواهی و مبارزه با فساد اقتصادی را
پیگیری كرد.
مدیریت رسانه، منزلگاه آخر بود. امضایش را پای این زندگی كوتاه زد، مُهرش را كوبید و رفت.


3 دوره کارنامه جباری
حمیدرضا جعفریان / رئیس سازمان سینمایی حوزه هنری

من از محمدسعید جباری بسیار آموختم؛ از اخلاقش، از خونگرمی و مهربانی‌اش. چند روزی بیشتر از درگذشت او نگذشته‌است اما ببینید چندین نفر درباره او نوشته و گفته‌اند و همه از او به نیکی یادکرده‌اند. از حسن خلقش نوشته‌اند. از اینها می‌شود آموخت.
فعالیت حرفه‌ای جباری با سفیرفیلم شکل گرفت. او در شش هفت سال حضور مداومش در این مجموعه به عنوان مدیرتولید و تهیه‌کننده فعالیت کرد و بعد یک بار هم جلوی دوربین آمد؛ در مستند شب‌نامه که راوی بود. البته او به تولید محتوا و تالیف متن این فیلم هم وارد شده‌بود. اگر بخواهیم جنس فعالیت او در سینمای مستند را شمایل‌شناسی کنیم، باید به سفیرفیلم ارجاع بدهیم؛ مجموعه‌ای که جباری یکی از موسسان و عضو هیات‌مدیره آن بود. سفیرفیلم هم که کارنامه مشخصی دارد؛ مجموعه‌ای که از سال 1389 یعنی پس از آن سال پرحادثه 88 آغاز به کار کرد و خواست با زبان هنر و سینما به دغدغه‌هایی بپردازد که کمتر کسی به آنها فکر می‌کرد. جنس کار سفیرفیلم مستند سیاسی - اجتماعی فاخر بود که مخاطبانش را دانشجوها و نخبه‌ها تشکیل می‌دادند. این مستندها روی لبه تیغ حرکت می‌کردند و از این رو کمتر کسی بود بتواند با این کیفیت و دقت به آنها بپردازد. از رفاقت‌مان اگر بخواهم بگویم باید به سال‌های دانشجویی در دانشگاه شریف اشاره کنم؛ سال 1389. جباری سال بالایی ما بود. دغدغه فعالیت فرهنگی و سیاسی داشت و از این رو عضو بسیج دانشجویی دانشگاه هم بود. آنجا با هم کار می‌کردیم. بعدها هم من به سفیرفیلم رفتم و همکار شدیم. با این حال اگر امروز بخواهیم کارنامه فعالیت‌های او را بررسی کنیم، باید به سه دوره تقسیمش کنیم. کل این دوره‌ها، کمی بیش از 10 سال بود. شش‌هفت سال نخست را او در سفیرفیلم به تهیه و تولید فیلم مستند سپری کرد. دوره دوم مربوط می‌شود به وقتی که او شروع کرد به انتقال تجربه‌هایش و تدریس را آغاز کرد. برای مثال سال 1397، سفیرفیلم و اوج، دوره‌ای را راه انداختند که طی آن، جباری مربی بود و تجربه‌هایش را به هنرجوهای سوری منتقل می‌کرد.  دوره سوم فعالیت او، مربوط به حوزه مدیریت رسانه می‌شد. این دوره، سه چهار سال آخر را تشکیل می‌دهد. در این دوره نیز او مانند همیشه گفتمان عدالتخواهی را پیگیری کرد و پای مبارزه رسانه‌ای علیه فساد اقتصادی ایستاد.



مبارزه رسانه‌ای با فساد و نفوذ
محمدرضا امامقلی / مستندساز

نخستین همکاری من با مرحوم جباری در مجموعه «سفیر فیلم»، سال 1390 شکل گرفت. مستند «مهارنشده» در سفیرفیلم تولید شده بود که من هم به جریان اکران آن پیوستم. از اینجا به صورت جدی‌تر همکار شدیم؛ هم‌سن‌وسال بودیم. همشهری هم که بودیم، بعدا همکار هم شدیم. او از قزوین به تهران آمده بود تا به دانشگاه شریف برود. من هم آمدم تهران. قبل از آن هم ایشان به‌عنوان یکی از فعال‌های فرهنگی قزوین مطرح بود. برای جشن‌های نیمه‌شعبان که به‌صورت خیابانی برپا می‌شد مستند می‌ساخت که با او دوست شدم و همکاری کردم.
آن جشن‌ها آغاز رفاقت ما بود. ما در هیچ پروژه‌ای مستقیما به عنوان تهیه‌کننده و کارگردان همکار هم نشدیم اما چون در مجموعه «سفیرفیلم» کارها به صورت گروهی انجام می‌شد، همه‌مان به صورت تشکیلاتی در اغلب پروژه‌ها بوده‌ایم. از جایی به بعد، مرحوم جباری از قسمت مستند اجتماعی و سیاسی رفت به سمت فعالیت‌های رسانه‌ای و شد مدیر چند رسانه مثل «نسیم‌آنلاین». او در کار رسانه‌ای هم از مستندسازی فاصله نگرفت و از این‌رو بود که همکاری من با او در این دوره نیز ادامه پیدا کرد. او پروژه مبارزه رسانه‌ای با مفاسد اقتصادی را به‌صورت جدی دنبال می‌کرد و در همین دوره، برای پرونده هفت‌سنگان قزوین با هم
همکاری کردیم. محمدسعید جباری را باید تهیه‌کننده‌ای پیگیر در سینمای مستند دانست. در کارنامه سینمای مستند او، یک سابقه کارگردانی فیلم مستند کوتاه هم دیده می‌شود. مستندی که از سفر حضرت آقا به کرمانشاه ساخت، مصداق کامل صبوری بود. وقف کار بود. سعید هیچ‌وقت نمی‌توانست نسبت به رویدادهای اطرافش بی‌تفاوت باشد.