فینال سرخ آسیایی، همراه با علیپروین انصاریفرد، شاهین بیانی، محسن گروسی و ...
این تیم شیرانه، یاعلی مدد
این تیم شیرانه، یاعلی مدد چه تیتری برای فینال امروز مناسب تر است؟ کلمات به ذهن هجوم میآوردند اما این بار میخواهیم در صفحات کاغذی روزنامه، کمی بیشتر هوای نماینده کشورمان را داشته باشیم. جام جم 13 سال پیش در روز فینال لیگ قهرمانان آسیا برای طلایی پوشان اصفهانی تیتر زد؛ «سپاهان میتواند ایران را شاد کند» که نکرد. 10 سال پیش وقتی ذوب آهن برای فینال به توکیو سفر کرد برای سبزپوشان فولادشهر تیتر زدیم؛ «جام را به خانه بیار» که نیاورد و دو سال پیش هم وقتی پرسپولیس به عنوان سومین تیم ایرانی در فینال لیگ قهرمانان حاضر بود، با تاسی از شعار معروف هواداران سرخپوش تیتر زدیم «پرسپولیس قهرمان میشه...» اما این هم نشد. حالا برای فینال چهارم فوتبال ایران در لیگ قهرمانان آسیا میخواهیم تیتر بزنیم «این تیم شیرانه، یا علی مدد». نماینده فوتبال ایران چه برنده فینال باشد چه شکست بخورد، تیم شیران است. نه فقط پرسپولیس که هر تیم ایرانی دیگری هم امروز فینالیست بود، تیتر ما همین بود. این بار نمی خواهیم برای شاد کردن دل مردم، برای آوردن جام به خانه و برای قهرمان شدن، زیر فشار باشید. بازیتان را بکنید. میلیونها ایرانی هم با انرژی مثبت دعایتان میکنند. انشاا... که یک غروب شنبه دل انگیز در انتظار همه باشد.
دو سال قبل و در تهران جام قهرمانی آسیا در دستان علی پروین بود. او به عنوان اسطوره و پیشکسوت پرسپولیسیها جام را به ورزشگاه آورد تا شاید پس از پایان بازی سرخپوشان بتوانند آن را در خانه نگه دارند. اما نشد. نشد و سلطان چشم تیلهای سرخها حالا میگوید:«آقا قسمت نبوده. به این چیزها اعتقاد داشته باشید.»اما این بار چطور؟ تقدیر این چنین بوده که امسال و خارج از خانه پرسپولیس جام قهرمانی در آسیا را بالای سرش ببرد؟ «توکل بر خدا. خدا را چه دیدید. فوتبالی بگم. باید حمله کنیم. کرهایها هیچی ندارن!راحت میشه بردشون. یعنی از ما میترسن. بچهها میتونن کار رو در بیارن. باز توکل به خدا تا ببینیم چی پیش میاد.»
علی پروین دلش روشن است.او اصلا نمیخواهد به نکات منفی ماجرا فکر کند. تعصبش در حمایت از تیمهای ایرانی همیشه مثالزدنی بوده. به خصوص معرفتی که برای تیم رقیب یعنی استقلال خرج میکرده. او به عنوان یک پرسپولیسی، سالی که استقلال با منصور پورحیدری قهرمان آسیا شد به فرودگاه رفت تا از نماینده ایران دفاع کند. او مثل هیچ کسی نیست، او فقط علی پروین است.
علی آقا دیگر امروز تکلیف روشن میشود. پرسپولیس قهرمان میشود یا نه؟
اون «یا نه» رو نباید بگی. این جوانها چی میگن؟ انرژی مثبت. بفرستید دیگه. از اونا بفرستید. ما قدیمها میگفتیم دعا. دعا کنید و انرژی مثبت بفرستید. غیرت رو خودشون دارن و میدونن چطوری بازی رو در بیارن. منم مثل همه پرسپولیسیها منتظرم تا شنبه جشن بگیرم ایشالا.
امسال هیچ کسی فکرش را نمیکرد پرسپولیس به فینال برسد.
مگه اون سال کسی فکرش رو میکرد؟ یکهو پنجره رو بستن. کلی بازیکن مصدوم شد و پرسپولیس روی نیمکت هیچ کسی رو نداشت. الان میدونی خوشحالم. این باغیرتا با هزارتا مشکل رسیدن فینال. ایشالا خدا هم کمکشون کنه جام رو بردارن بیارن ایران.
جای کسی در این تیم خالی نیست؟خیلیها
رفتند و ...
ببین.اینجا پرسپولیسه خب؟! برن و بیان مهم نیست. یحیی و بچهها شاهکار کردن. بدون همونهایی که همه میدونیم. یکدونه از بازیها توی تهران نبود. چند تا بازیکن خوب رفتن اما تهش چی شد؟ ماشالا تیم هماهنگ شد اونم خیلی بود. ماشالا یحیی باهوش است و خریدهای خوبی هم کرده. شش دانگ حواس خودش و افشین به تیم هست. حمید مطهری هم که شاگرد خودم بوده و کارش خیلی درسته. یعنی علم مربیگری رو خوب یاد گرفته. کریم باقری هم که ماشالا وزنهای هست برای خودش. شما این جمع رو ببین. کامل کامل. ایشالا خدا هم کمکشون کنه و قهرمان بشن.
فکر میکنید کدام بازیکن در این بازی گل میزند؟
پرسپولیس بازیکنان بزرگ زیاد دارد. همین سیدجلال. خودش یک تیم است. عالیشاه که باتعصب است. احمد نوراللهی، کمال و همهشون. هم اخلاق دارن و فوتبالشون بالاست. یعنی خوبن. من که خیلی خوشبینم به این قهرمانی. این قهرمانی دل مردم رو شاد میکنه. وضعیت زیاد خوب نیست. شاید این شادی باری از روی دوش مردم برداره. ایشالا با دست پر بر میگردن.
علیآقا نظر شما درباره تیم کرهای چیست؟
هیوندای؟خوبن. سرعتی هستن و دفاع شونم خوبه. اما ما هم پرسپولیسیم. درسته
سه - چهارتا بازیکن نداریم اما غیرت که داریم. تعصب که داریم. ایشالا امروز جشن میگیریم خیالتون راحت.
زننده گل قهرمانی پاس در آسیا؛
استفاده از موقعیتهای کوچک برنده فینال را میسازد
آخرین باری که یک تیم باشگاهی ایرانی جام قهرمانی آسیا را بالای سر برد، به سال ۱۳۷۱ باز میگردد که تیم فوتبال پاس تهران با مربیگری فیروز کریمی قهرمان آسیا شد. در فینال آن دوره محسن گروسی مهاجم آن زمان پاس با تک گل زیبایی که در دیدار فینال به تیم الشباب عربستان زد قهرمانی پاس و آخرین قهرمانی یک باشگاه ایرانی در آسیا را رقم زد. مسلما با فینال امروز خاطرات او هم زنده میشود.
نظر شما درباره فینال امروز چیست؟
همه ما نسبت به اهمیت مسابقه امروز واقف هستیم و خوب میدانیم پرسپولیس باید از کوچک ترین موقعیتهای این مسابقه استثنایی استفاده کند. این فرصت به سختی دوباره پیش میآید پس باید قدر آن را بدانند.
پیش بینی شما در رابطه با برنده این دیدار کدام تیم است؛ پرسپولیس یا اولسان؟
گفتن این حرف که کدام تیم پیروز این فینال بزرگ میشود واقعا سخت است و نمی توان به سادگی این مسأله را عنوان کرد. فینال بازی استفاده از لحظه هاست. هر تیمی که بتواند از کوچک ترین موقعیتها بهترین بهره را ببرد قطعا پیروز میدان میشود که امیدوارم این تیم پرسپولیس باشد.
خود شما آخرین گل قهرمانی تیمهای ایرانی در آسیا را زدید، از آن روزها چه خاطره خاص دیگری دارید؟
زمانی که با تیم پاس به فینال آسیا رفتیم هیچکس فکر نمی کرد بتوانیم قهرمانی را جشن بگیریم. همه ما را بهعنوان نایب قهرمان میشناختند ولی خوشبختانه ما در آن رقابتها جسارت قابل توجهی نشان دادیم و با تمام وجود مسابقات را شروع کردیم و به پایان رساندیم. این برای ما خیلی ارزش داشت چون همان زمان هم فقط استقلال و پرسپولیس مهم بودند. ثابت کردیم ایرانی اگر بخواهد میتواند به هر آنچه میخواهد برسد. تیم پاس در آن سالها این مسأله را ثابت کرد.
پرواز به آسمان آزادی
پایان دنیا برای آدمها شاید آنجاییست که رویاها رنگ میبازند و ادامه حیات دیگر فروغی ندارد. وقتی میان رنجها و روزمرگیها، رویای قهرمانی تیم محبوبت هنوز هم شورانگیز است، یعنی خود زندگی. اینکه از بیست و چند سال پیش به واسطه یک حادثه، امیررضا در نوجوانی ناگهان دچار ضایعه نخاعی شدید شد و از آن روزها تا به حال، هر نوبت که چشمهایش را باز میکند، چشماندازی جز سقف اتاقش ندارد، نمیتواند پایان دنیا باشد.
سالهاست که او به آزادی نرفته است. پدری است هم دیگر کنارش نیست اما عشق به پرسپولیس یادگاریاست از روزهایی که با پدر به ورزشگاه میرفت یا مثل همه پسرهای دنیا با رفقایش دنبال توپ میدوید. این چیزی نیست جز ارتباط معنادار فوتبال با زندگی. همان بخش انکار نشدنی که غریبهها را به هم نزدیک میکند، غمها و شادیهای جمعی خلق میکند و داروی فراموشی غصهها میشود. آنقدر جادوییاست که در آینده با روایت دوبارهشان حس نوستالژیک مشترکی خواهیم داشت. اوه! عجب چیزیاست این فوتبال!
آنچه با هم میخوانیم روایتی از خاطرات کوتاه و پراکندهایست که امیررضا، هوادار پرسپولیس، در آستانه فینال لیگ قهرمانان آسیا برایم تعریف کرد.
یک.
هشت، نُه سالهام. از ذوق امروز، دیشب تا صبح نخوابیدم. دستهایم را محکم حلقه کردهام دور کمر بابا. روی موتور هوندای آبی رنگی که ما دو سرخپوش را با خود میبرد.
بابا میگوید: «داداش...» و صدایش در هوا گم میشود. راننده میپرسد: «چی؟» و بابا بلندتر میگوید: «داداش بگاز که دیره.»
در اتوبان تهران-کرج گاز میدهیم و از لای ماشینها خودمان را بیرون میکشیم تا آزادی. جیبهایمان را میگردند. در آن تونلهای به نظر بزرگ، تاریک و شلوغ بیشتر به بابا میچسبم. تند تند با جمعیت راه میرویم و بعد میرسیم به نور، آسمان روشن و زمین سبز فوتبال.
دو.
خوابیدهام روی تخت و در سفیدی سقف، خودم را میبینم، اواخر دهه 70. هنوز تصادف نکردهام. بابا قبراق است. پرسپولیس با سایپا بازی دارد. در استادیوم نشستهایم. مرتضی کرمانی، نیما نکیسا، افشین پیروانی، مهدویکیا، علی دایی، فرشاد پیوس، مجتبی محرمی و... بابا تکتکشان را خوب میشناسد و گاهی آن قدر از آنها صحبت میکند که چهرهشان در نظرم، شبیه عموهایم است.
انصاریان گل میزند. بابا فریاد میکشد. با آقای بغلدستی به آسمان میپرند. به زمین که میرسد بغلم میکند. پرسپولیس ۴ بر ٢ میبرد. بیرون استادیوم غوغاست. نزدیکیهای خانه کباب میخریم. شب جشن داریم و من توی ذهنم برای فوتبال فردا توی محوطه و حیاط با بچهها برنامهریزی میکنم. فردا حتما گل میزنم.
سه.
با دوستهای بابا آمدهایم آزادی. به سختی در پارکینگ غربی جای پارک پیدا کردهایم. از بساط دستفروشها پرچم، تخمه و یک ساندویچ به اصرار من، خریدهایم. جاگیر میشویم، آفتاب هنوز هست و چشمهایمان را میزند. یک گل زدهایم و بازی به قول بابا جان گرفته است و احمدرضا عابدزاده که عالی دروازه را نگه داشته. بازی قبلی در اصفهان تماشاگرها به او توهین کرده بودند و حالا همه عابدزاده را تشویق میکنند. آخرهای بازی است ۴ گل زدهایم ولی دلش را نداریم که زودتر راه بیفتیم سمت ماشین. قهرمان زود هنگام لیگ هم هستیم. همه حرکات عابدزاده توی ذهنم مانده. همانجا از بابا قول دستکش دروازهبانی را میگیرم. میخواهم از این به بعد توی دروازه بایستم. در مسیر برگشت ضبط ماشین شاد میخواند. فردا پُست جدیدم را به بچههای فوتبال مجتمع اعلام میکنم. کاش دستکش هم زود به دستم برسد.
چهار.
زندگی بازیهای زیادی دارد! کسی چه میداند فردا، نهچند ساعت دیگر، نه همین یک لحظه بعد، چه پیش میآید. آن وقت که انتظار نداری اتفاقهایی میافتد و تو غافلگیر میشوی... درست مثل فوتبال! چوکای تالش تازه به دسته یک آمده بود و در خانه پرسپولیس را برد. بابا عمیقاً غمگین بود و مدام میگفت: «بازی برگشت رو حتما میریم استادیوم!» رفتیم. پرسپولیس جبران کرد و خوب برد. اما گاهی بازی برگشتی هم وجود ندارد. درست مثل روز تصادف من. یک ساعت قبلتر از آن کدامِ ما پیشبینی میکرد که همه برنامهریزیها برای ادامه تحصیل و زندگی با یک حادثه وارونه شود. بابا، رفیق سرخپوش من چه تصوری داشت از روزهای نیامدهمان؟ آن فوتبال با دوستان، آخرین خاطره ایستادن، دویدن و پریدن برای بازی محبوبم... آن دوتا، یکی کردنهای شتابزده سکوهای ورزشگاه و چپاندن خودت لابهلای جمعیت تماشاگران... انگار فرصت همه بازیهای برگشت برای من، ناگهان در یکی از روزهای نوجوانیام به پایان رسید.
پنج.
خبر محرومیت آلکثیر در بازی نیمهنهایی منتشر شده، غم بزرگی در قلبم حس میکنم. باز هم یاد وقتهایی که میباختیم و بابا هنوز بود و عصبی میشد در ذهنم زنده شده. وقتهایی که بعضی اتفاقات به نظرش، در مورد تیم ما عادلانه نبود و فریاد میزد: نامردیست. حالا بابا نیست اما من حال آن روزهایش را میفهمم. دلم میخواهد در خانه فریاد بزنم: نامردی است! اما دستگاه به گلویم وصل است. نمیتوانم و فریادم بغض میشود. چه غروب پراضطرابی برای آلکثیر، یحیی، تیم و همه ما... تساوی و انتظار کشندهاش، آن پنالتیها و بالاخره بُرد شیرینی که آب میکند بغض من و خیلیهای دیگر را. محبوب پیروز کودکیهای من تا امروز در روزگار سخت کرونازده. این همان پرسپولیس است.
شش.
ما فینالیست شدهایم و من از قواعد بازیهای زندگی، یکی را خوب یاد گرفتهام؛ انتظار! چند ساعت تا بازی نهایی داریم و حال وقتهایی را دارم که در استادیوم منتظر بودیم. یاد آن هواداری هستم که از شب قبل میآمد. یقین دارم امروز، در این شنبه نزدیک به یلدا، زمان برای همه ما کشدار و بلند شده است. چشمهایم را میبندم. به فاصله کوتاهمان با جام فکر میکنم و یادم میرود کجا هستم. حسی از شادی خالص تمام وجودم را پر میکند. انگار به آسمان آزادی پریدهام و پایین که بیفتم در آغوش بابا هستم... شادی، شادی و فراموشی. اوه عجب چیزی است این فوتبال!
روایت محمدحسن انصاریفرد از تنها قهرمانی پرسپولیس
در آسیا
محمدحسن انصاریفرد و خاطرهای جالب از فینال
جام در جام باشگاههای آسیا؛ جامی که پرسپولیس تنها تیم ایرانی است که توانسته در آن عنوان قهرمانی را به دست بیاورد. انصاریفرد که پس از رفتنش از پرسپولیس روزه سکوت گرفته بود، به بهانه حضور دوباره پرسپولیس در فینال لیگ قهرمانان برای چند دقیقه با ما همکلام شد.
شما زننده گل قهرمانی پرسپولیس در آن فینال تاریخی بودید. یک بازی عجیب و البته سخت.
واقعا بازی سختی بود. در بازی رفت هر چه زدیم به در بسته خورد. اصلا دروازه طلسم شده بود. آن موقع سلطان محمود دروازهبان تیم المحرق بحرین بود و یکی از بهترین دروازهبانهای فوتبال آسیا. یادم هست که در خبرها آمده بود از منچستریونایتد پیشنهاد دارد. بازی برگشت 100 هزار نفر به ورزشگاه آمده بودند. دقیقا داشت همان اتفاقات بازی رفت تکرار میشد. تا اینکه یک ضربه ایستگاهی به نفع ما گرفتند. معمولا ضربهها را درخشان و بقیه بچهها میزدند. به حمید گفتم بده این یکی را من بزنم شاید اتفاقی افتاد! حمید گفت من به تو پاس میدهم و شوت کن. انصافا پاس خوبی هم داد. یعنی زاویهاش مناسب بود و دفاع حریف را فریب داد. من شوت زدم و رفت کنج دروازه. امیدوارم یک بار دیگر چنین اتفاقی بیفتد و پرسپولیس بتواند با جام قهرمانی به ایران برگردد.
خاطرهای دارید که نتوانسته باشید آن را فراموش کنید یا جایی تعریف نکرده باشید؟
اگر اشتباه نکنم در آن بازی برای اولینبار بود که قرار بود روی پیراهن یک تیم ایرانی تبلیغ کنند. یک شرکت لاستیکسازی را تبلیغ کرده بودیم. آن زمان حاج عباس ما مدیرعامل پرسپولیس بود و عجیب آنکه بازی به دلیل اینکه روی پیراهن ما تبلیغ بود از تلویزیون پخش نشد!
و حالا پرسپولیس دوباره به فینال رسیده. نظر شما در باره این بازی بزرگ؟
من برای یحیی گلمحمدی، کادر فنی تیم و همه هواداران و همه پرسپولیسیها آرزوی موفقیت میکنم.امیدوارم پرسپولیس قهرمان شود و بتواند دوباره فوتبال ما را سربلند کند.
شاهین بیانی در گفت و گو با جام جم ؛
پرسپولیس باید بسته و هوشمندانه بازی کند
شاهین بیانی هنوز هم با خاطرات گذشته زندگی میکند. او که کاپیتان آبیها در فینال 1991 بود میگوید فینال امروز هیجان زیادی دارد و حتما بیننده آن خواهد بود.
امروز فینال را تماشا میکنید؟
حتما، هیجان زیادی هم برای آن دارم. فینال امروز در واقع جایی برای دو تیم شایسته است. هر دو تیم با تکیه بر شایستگیهای خود به این دیدار رسیدند و لایق حضور در این مسابقه بودند. هر دو تیم هم شایسته قهرمانی هستند. البته یک قانون وجود دارد، تیمی که قهرمان میشود مهم است نه نایب قهرمان. یک قهرمان تا سالها بعد از او نام میبرند اما کسی نایب قهرمان را به خاطر نمی آورد. ما تجربه هر دو را داشتیم.
منظورتان فینال 92 است که شکست خوردید؟
بله، ما در آن مسابقه در فینال در ضربات پنالتی به الهلال باختیم و نایب قهرمان شدیم. شاید نیمی از هواداران ما ندانند، اما ما که سال 91 قهرمان شدیم سال بعد یعنی 92 میلادی هم میتوانستیم قهرمان شویم اما بازی فینال را باختیم. اکنون همه از دو قهرمانی قبلی ما یاد میکنند و هیچکس نایب قهرمانیمان را یادش نمی آید. در واقع الان به جای دو باید سهستاره روی پیراهن استقلال جای میگرفت. ولی حیف شد...
فکر میکنید کدام تیم در نهایت این قهرمانی را جشن بگیرد؟
کار پرسپولیس بسیار سخت است. تیم کره ای تا این مسابقه بدون باخت بوده اما پرسپولیس اگر بتواند بازی را به پنالتی بکشاند که خیلی خوب میشود. نه این تیم باید یک بازی بسته و هوشمندانه انجام بدهد.